چکیده:
علوم قرآنی به مجموعهای از دانشهایی بیرونی قرآن اطلاق میشود که ما را با قرآن
و چگونگی تفسیر آن آشنا میسازد. این دانش به فاصله اندکی پس از نزول قرآن پدید
آمد و با رهنمون پیامبر و اهل بیت ? و شماری از صحابه و تابعان به بالندگی رسید و
پس از درگذشت پانزده سده راه طولانی و پر نشیب و فراز را طی نمود. آنچه امروزه به
عنوان آثار و نگاشتههای علوم قرآنی در اختیار ما قرار گرفته سرمایه گرانسنگی است
که از گذشتگان به میراث رسیده و در عرصههای گوناگون قرآن شناخت خدمات شایستهای
ارائه نموده است. آنچه امروزه برای ما ، میراثبران این دانش اهمیت دارد بازکاوی و
بازنگری بیرونی و نگاه معرفت شناسانه از نوع درجه دوم به این دانش است که اصطلاحا
با آن «فلسفه علوم قرآن» اطلاق میگردد. تا از این رهگذر ضمن بازشناخت چند و چون
این میراث علمی، کاستیها و ضعفهای آن را تبیین نموده و برای برطرف ساختن آنها
چاره اندیشی کنیم.
مقاله حاضر به این هدف فراهم آمده و نگارنده در آن به بررسی پنج مسأله پرداخته است
که عبارتند از:
1.چیستی علوم قرآنی؛ 2. مراحل تاریخی شکل گیری علوم قرآنی؛ 3. ترابط یا تداخل بخشی
از مباحث علوم قرآنی با سایر علوم اسلامی؛ 4. روش شناسی مباحث علوم قرآنی؛5. کاستی
های علوم قرآنی؛
خلاصه ماشینی:
"از امثال بدرالدین زرکشی (م 794) و جلالالدین سیوطی (م 911) باید در شگفت بود که بهرغم فراهم آوردن دو مجموعه علوم قرآن گرانسنگ یعنی البرهان و الاتقان، چرا تعریفی جامع از این دانش ارائه نکردهاند؟ تعریف علوم قرآن از نگاه نگارنده علوم قرآنی با عنایت به کارکرد دانشهای آن و نگاشتههای فراهم آمده در این زمینه که از تعاریف ارتکازی پدیدآورندگان آنها حکایت دارد، از نظر ما عبارت است از: مجموعهای از دانشهای بیرونی قرآن که برای شناخت ماهیت، تحولات تاریخی، مبانی فهم و تفسیر و فعالیتها و مطالعات انجام شده درباره این کتاب بهکار میآیند.
همانگونه که اشاره شد، مباحثی چون وجوه اعجاز قرآن بهویژه اعجاز عدم اختلاف، اعجاز بلندای معارف و آموزههای قرآن و نیز مبحث محکم ومتشابه و چگونگی برخورد نحلههای گوناگون کلامی با ایندست از آیات از جمله مباحث کلامی است که در حوزه علوم قرآنی بحث و بررسی میشوند و پیدا است که در این دست از مباحث، داور و معیار اصلی عقل، ادله و براهین عقلی است؛ هر چند بهسان علم کلام، آیات و روایات کنار عقل به صورتهای گوناگون همچون شکلدهی به صغرای قیاس نقشآفرینی می کنند؛ برای مثال، معیار تشخیص و تمییز آیات متشابه از محکم عقل است؛ چه، حتی اگر بپذیریم که در آیات و روایات معیارهای تمییزدهنده میان آنها رسیده باشد ـ که اثبات آن جای تأمل فراوان دارد ـ باز این عقل است که میتواند آن معیارها را برمصداقی عینی تطبیق کند."