چکیده:
مفهوم سلامت و بیماری، دو مفهوم بسیار مهم در پزشکی هستند که در مشخص ساختن حدود فعالیت پزشکی، کنترل متخصصان و وظیفة اجتماعی، نقش محوری دارند. در این سی سال اخیر و با تولد رشتهای به نام فلسفة پزشکی، این مفاهیم مورد بازبینی جدی قرار گرفتهاند. در این مقاله تلاش میشود بر اساس مفهوم «وابستگی وجودی» (supervenience)، که مفهومی در فلسفة ذهن و برای حل مسئله ذهن و جسم است، «سلامت» با چهار بعد «زیستی ـ روانی ـ محیطی ـ معنوی» تبیین شود.
خلاصه ماشینی:
"مفهوم «وابستگی وجودی» را به طور خلاصه میتوان این گونه تعریف کرد: «مجموعهای از خواص A بر روی مجموعهای از خواص B وابستگی وجودی دارند اگر و تنها اگر هر تغییری در A بدون تغییر در B، امکان نداشته باشد» (Bailey; 1999;53-73).
بنابراین براساس مفهوم «وابستگی وجودی»، سلامت بر مجموعهای از خاصههای زیستی ـ روانی ـ محیطی ـ معنوی وابستگی وجودی دارد اگر و تنها اگر هر تغییری در سلامتی بدون تغییر در این خواص امکان نداشته باشد اما نه برعکس.
فیلسوفان علمی که مدعیاند وجود قانون، نشاندهندة ساختار صدق تبیینهای علی مربوط به آن است، درواقع آن را به عنوان یک «شرط صوری» (formal requirement) برای تبیین علی، بنیادی میدانند (Newton;2000) در مفهوم «وابستگی وجودی سهوجهی»، خواص A بر روی خواص B وابستگی وجودی دارند اگر یک ارتباط قانونگونه (nomologically) وجود داشته باشد بهطوری که یک «ضرورت صوری» در ارتباط بین A و B وجود دارد.
در این مقاله تبیینی از سلامت براساس مفهوم «وابستگی وجودی» (supervenience)، ارائه شد بدینگونه که «سلامت بر روی مجموعهای از خواص زیست ـ روان ـ محیطی ـ معنوی وابستگی وجود دارد اگر و تنها اگر هر تغییری در سلامتی بدون تغییر در این خواص امکان نداشته باشد» در این حالت ما دیگر بدنبال تبیینی مدلوار نیستیم چون خواص روان ـ محیطی و معنوی معطوف به شخص هستند و نمیتوان برمبنای آنها، پیشبینی کلی کرد."