چکیده:
حکمت خالده معرفتی است که همیشه بوده است و در قلب تمام سنن و ادیان وجود دارد و دارای خصیصه ای جهان شمول است و همین خصلت، پیروان این مکتب فکری را به دنباله روی از وحدت متعالی ادیان هدایت کرده است.
پیروان این مکتب فکری بر این عقیده اند که این معرفت، قابل دسترسی برای عقل شهودی است و با توجه به اینکه در قلب تمام ادیان و سنن وجود دارد، دسترسی به آن از طریق همان سنن و وسایلی میسر است که از منبع الهی و ذات الهی- که آفریننده هر سنتی است و آنها را مقدس ساخته است- نشات گرفته باشد.
پیروان مسلمان حکمت خالده، این سنت را همان سنت الاولین می دانند که هیچ گاه دچار تغییر و دگرگونی نمی شود و در همه زمانها و در نهاد همه انسانها به ودیعه گذاشته شده است. حکمت خالده دارای مبانی وجود شناسی، انسان شناسی و اخلاقی است که دارای شاخه ها و انشعاباتی نظیر علوم مقدس، شامل: کیهان شناسی، ریاضی، هندسه، زبان نمادین، طب، موسیقی و دیگر هنرهای سنتی است.
در بطن حکمت خالده، مابعدالطبیعه محض نهفته است و این مابعدالطبیعه از نگاه حکمت خالده همان معرفتی است که تزکیه می کند و ضمیر انسان را به نور زینت می دهد و به گفته دکتر نصر این همان عرفان است که در قلب حکمت خالده وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"مجلهء علمی-پژوهشی دانشکدهء ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان دورهء دوم،شماره پنجاه و یکم زمستان 6831،صص 341-451 نقد و بررسی مبانی حکمت خالده با توجه به دیدگاههای دکتر سید حسین نصر سید جمال گلشنی* چکیده حکمت خالده معرفتی است که همیشه بوده است و در قلب تمام سنن و ادیان وجود دارد و دارای خصیصهای جهانشمول است و همین خصلت،پیروان این مکتب فکری را به دنبالهروی از وحدت متعالی ادیان هدایت کرده است.
کلمهء حکمت نزد عرفای شیعه دارای جایگاه ویژهای است؛همچنانکه علامه شیخ محمد حسین اصفهانی(7521- 0231 هـ ش)نام منظومهء خوی را در کتاب تحفه الحکیم که در باب مابحث مقدماتی و بداهت وجود سروده،حکمت نهاده است: و هذه منظومه فی الحکمة حاویة الولها المهمة (/31ص 23) دکتر نصر حکمت را واحد میداند و معتقد است که حکمت جاودان در ادیان مختلف وجود دارد و در حقیقت یک سنت؛یعنی همان سنت ازلی وجود دارد که همیشه هست و این همان حقیقت یگانهای است که هملب و هممبدأ همهء حقایق است(/61ص 441).
وی قول عرفا را یادآور شده است که رحمت بیهمتای الهی دارای چنان فیضی است که همهچیز،حتی عدم را که ظاهرا ضد اوست،در آغوش میگیرد و این شعر مولانا را تأییدی بر گفتهء خود میداند که: ما عدمهاییم هستیها نما تو وجود مطلق هستی ما باد ما و بود ما از داد توست هستی ما جمله ایجاد توست لذت هستی نمودی نیست را عاشق خود کرده بودی نیست را ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفتهء ما میشنود (/51صص 431 و 531) فلسفه حقیقی به گفتهء دکتر نصر،فلسفهء حقیقی یک حکمت جاودان است؛یعنی همیشه بوده و هست همان جاویدان خرد،حکمت خالده و در هر دین و تمدن طبق اصول آن شکوفا شده است."