چکیده:
طرح مساله: در این پژوهش برای ایجاد ساز و کارهای مناسب جهت ایجاد اجتماع محله ای و جلب مشارکت شهروندان بویژه نوجوانان و جوانان در محدوده ای از شهر بم که شهر دوستدار کودک نامگذاری شده است، به شناخت و سنجش ظرفیت های سرمایه اجتماعی به عنوان پایه مشارکت شهروندان پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش پیمایش است و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه ساختار یافته می باشد که از نمونه ای به تعداد 288 نفر زن و مرد بالای 15 سال به عمل آمده و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام پذیرفته است.
یافته ها: وضعیت مولفه های سرمایه اجتماعی (اعم از مشارکت، هنجار، اعتماد، احساس امنیت و انسجام) در محدوده موردنظر، در مجموع متوسط می باشند و همین طور ارتباط مستقیم و معنی دار ابعاد هنجار، اعتماد با مشارکت اجتماعی و ارتباط غیرمستقیم و معنی دار احساس بی قدرتی با مشارکت اجتماعی تایید شد و میان میانگین مشارکت عینی رسمی با مشارکت عینی غیررسمی و نیز مشارکت عینی سنتی با مشارکت عینی جدید تفاوت معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از وجود ظرفیتهای لازم برای ایجاد اجتماع محله ای است اما ضعف در گرایش افراد به نهاد های مدنی، مدرن و سازمان یافته و نیز بعضی از ابعاد مشارکت ذهنی وجود دارد که می تواند ایجاد خلل نماید. برای بالاتر بردن مشارکت باید به ترتیب به عوامل کاهش احساس بی قدرتی و افزایش اعتماد و هنجار عمل متقابل در میان ساکنان توجه نمود. می توان با روشهایی چون «کارگاههای مساله یابی مشارکتی»، «نشست های محلی»، «آموزش های محلی» و «مجله محلی» در پوشش ضعفها و افزایش مشارکت پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"جدول شماره 5:نتایج رگرسیون متغیرهای مستقل بر مشارکت اجتماعی (به تصویر صفحه مراجعه شود) براساس مقادیر B (ضریب زاویه رگرسیون)،معادله رگرسیونی چند متغیره به صورت زیر میباشد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجهگیری در سالهای اخیر رویکردهای مشارکتجویانه در فضاهای شهری و روستایی و با تأکید بر نقش محلات به سرعت درحال گسترش است که در این میان مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان راهحل عملی و لازم در سطح اجتماعات محلی،برای حل مشکلات توسعه با نظر به روند جهانی شدن و کاهش نقش دولتهای ملی،توجه سیاستگذاران و مسؤولان سیاست اجتماعی را به خود جلب کرده است (Wareny,1999:60) و درواقع نظریه سرمایه اجتماعی به ما کمک میکند تا فرایندهایی را درک کنیم که مناطق محلی را به اجتماعات تبدیل میکند، (Roiseland,2005:34) .
مشارکت را میتوان جوهر سرمایه اجتماعی دانست که درواقع پایه مفهومی اجتماع محلهای را میسازد و«مردم محلی را قادر میسازد تا تحلیل را خود انجام دهند،کنترل امور را به دست گیرند،اعتماد به نفس بیشتری کسب کنند و تصمیمات را خود اتخاذ کنند»(چمبرز،021:6731)اما برای تحقق چنین مشارکتی باید آمادگی روانی و ذهنی لازم در کنشگران وجود داشته باشد تا تحقق کنش جمعی میسر گردد و از سوی دیگر سنجش رفتار عملی یا عینی مشارکت افراد-که دربردارنده همه ابعاد«اجرا»،«تقسیم منافع و سود»،«تصمیمگیری»،«مدیریت»،«ارزشیابی و ارزیابی»در همه افراد مشارکتکننده محلی است-علاوه بر آنکه نشاندهنده مقدار واقعی مشارکت افراد محلی است،الگوی کنش گروهی آنها-سنتی یا مدرن؛رسمی یا غیررسمی-را نیز مشخص میسازد."