خلاصه ماشینی:
"صحنه را خیس کرد، عق زد و به مخاطب نشان داد که به ته خط رسیدهایم؟راستی به ته خط چه؟یعنی ته خط تعقل؟نه!شاید هم ارتباط!؟ ما میخواهیم بگوییم فهمیدهایم کی به کی است.
حالا که هر کی به هر کی است با نمایش دادن حالات خود(که بدان اشاره شد)مخاطب را همان هر کی حساب میکنیم.
توان تئوریپردازی در این زمینه در گروه اجرایی بیش از من است اما هنر انتقال،تئوریبردار نیست و اگر گشوده نشود بر صحنه آنچه را که باید نشان داد،به تصویر کشید پس پرونده مختومه ست و فرقی بین اجراکنندگان و آدمهای عادی وجود ندارد.
باید مخاطب ارتباط سالمی با اثر داشته باشد،اگر اثر دارای سلامت رابطه نیست و با استفاده نابجا از ابزار در دسترسش سعی کند به زور(عربده، سروصدای بیدلیل،و با ادا و اطوار)مخاطب را متوجه خود کند،قافیه را باخته است.
ممکن است کاگردان مدعی باشد که آنچه دیدید همان بود که من در سر داشتم،پس بنده متأسفم، هم برای خود هم برای مدعوین این ضیافت."