خلاصه ماشینی:
"این بررسی نشان میدهد که آسیب دیدگان مردم درمانده و غیر فعالی نیستند،ولی هنگامی که ساخت و کارکردهای نظام اجتماعی،در اثر فاجعه زلزله از هم گسیخته شود،به یاری سازمانهای امداد نیاز دارند.
هدف اختصاصی این مقاله،بررسی اثر مسائل اجتماعی و عاطفی زلزلهزدگان بر چگونگی مشارکت آنها در روند بازسازی است و سعی میگردد که به سئوالات زیر پاسخ داده شود: -انسانهائی که در معرض فاجعه قرار میگیرند،چه ویژگیهائی دارند؟ -تنشهای فردی و اجتماعی این انسانهای آسیبدیده،چگونه بر میزان مشارکت آنها در روند بازسازی اثر میگذارد؟ -ارتباط زنجیرهای«نیاز»،«امداد»و «مشارکت»چیست؟ -میزان ارتباط و استحکام اتصال حلقههای این زنجیره،در روند بازسازی چگونه موثر واقع میشود؟ ارائه شواهدی از قطع ارتباط بین حلقههای این زنجیره،از بررسی تجربه زلزله منجیل،به بیان روشنتر مطلب کمک خواهد کرد،و بالاخره پیشنهادت نهائی،هرچند بسیار کلی و مقدماتی،ارائه خواهد شد.
با روشن شدن مفاهیم اصلی،لازم است مشخص گردد انسانهائی که در معرض فاجعه زلزله قرار میگیرند،چه ویژگیهائی دارند؟ این انسانها را با توجه به مسائل و مجموعه نیازهای آنان میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: دسته اول:آسیبدیدگان زلزله هستند، آنهائی که مستقیما در معرض فاجعه قرار گرفتهاند و بیشترین سهم را در سه دسته گرفتاریها(درهم ریختن سلامت روانی،از دست دادن سلامت جسمانی و فروریختن بنیادهای اساسی محیطی)دارند.
سازمان امدادی که با روشهای حفظ منزلت اجتماعی انسانهای آسیبدیده آشنا نیست، اتصال زنجیرههای سهگانه،یعنی اعلام نیاز از طرف آسیبدیدگان،شناخت سازمان و امداد از این نیازها و زمینههای فرهنگی،اجتماعی مردم و نهایتا مشارکت آنها را از دست داده است."