چکیده:
غیر از عوامل اقتصادی مؤثر بر رشد اقتصادی یک کشور، برخی مؤلفه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز بر رشد و توسعه اقتصادی مؤثر می باشند که در این خصوص مؤلفه های اجتماعی حائز اهمیت هستند. بی ثباتی اجتماعی ناشی از آسیب ها و تهدیدات اجتماعی در زمره مهمترین مؤلفه های اجتماعی مؤثر بر رشد اقتصادی یک جامعه است. مقاله حاضر، با استفاده از مدل ARDL و بهره برداری از نرم افزارهای Eviews 5 و Microfit 4.1 ، در پی یافتن تأثیرات و پیامدهای بی ثباتی اجتماعی بر رشد اقتصادی ایران در دوره 1390- 1360 می باشد. به کمک روش تحلیل مؤلفه های اساسی، که یکی از انواع روشهای تحلیل داده های چند متغیره است، شاخصی برای بی ثباتی اجتماعی (فقدان سرمایه اجتماعی) ساخته شد. یافته ها حاکی از آن است که بیشترین میزان اثرگذاری بر رشد اقتصادی را متغیر سرمایه فیزیکی دارد. بعد از آن، متغیر نیروی کار و متغیر شاخص فقدان سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی مؤثر هستند. توجه خاص دولتمردان به بهبود شرایط اجتماعی و کاهش انواع آسیب های اجتماعی در جامعه می تواند به افزایش رشد اقتصادی کمک شایانی نماید.
Besides economic factors affecting economic growth، some cultural، political and social factors influence economic growth and development too; inter alia، social components play important roles. Social instability originating from social threats is one of the most important social components، which affects economic growth.
This study aims to investigate the consequences of social instability on economic growth in Iran during 1981-2011. For this purpose، the Auto- Regressive Distributed LagModel (ARDL) and Error Correction Model (ECM) are estimated by Eviews.5 and Microfit 4.1. Using Principal Component Analysis (PCA)، an index for social instability (absence of social capital) is made. The results show that physical capital، labor and social instability have the highest effectiveness on economic growth، respectively. Paying attention of policymakers to improving social conditions and reducing social instabilities may lead to higher economic growth.
خلاصه ماشینی:
"Q = ALα1kα2SCα3 با گرفتن لگاریتم از طرفین رابطه فوق می توان این تابع را به صورت خطی نوشت : LQ = αo+α1 LL + α2LK + α3 LSC + 3t که در آن: LQ: لگاریتم تولید ناخالص داخلی کشور (به قیمت ثابت سال١٣٧٦) LL: لگاریتم نیروی کار LK: لگاریتم سرمایه فیزیکی LSC: لگاریتم شاخص فقدان سرمایه اجتماعی (که به عنوان متغیر جانشین برای ناهنجاری ها و نابسامانی های اجتماعی در نظر گرفته شده است ).
حال با اطمینان از وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای الگو، به برآورد ضرائب بلندمدت الگو می پردازیم که در جدول زیر قابل مشاهده است و این رابطه بلند مدت همان رابطه ای است که اثرگذاری غیرکاذب و بلندمدت فقدان سرمایه اجتماعی را بر رشد اقتصادی بهتر نشان می دهد.
ai از آنجایی که آماره به دست آمده از لحاظ قدرمطلق بالاتر از کمیت بحرانی ١ ارائه شده توسط بنرجی، دولادو و مستر (١٩٩٢ ,Mester &Banerjee, Dolado ) می باشد، لذا فرضیه ٠ H رد می شود و بنابراین نتیجه می گیریم که یک رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای الگو برقرار می باشد و رابطه بلندمدت رشد اقتصادی کاذب نیست .
حال با اطمینان از وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای الگو، به برآورد ضرائب بلندمدت الگو می پردازیم که در جدول زیر قابل مشاهده است و این رابطه بلند مدت، همان رابطه ای است که اثرگذاری غیرکاذب و بلندمدت فقدان سرمایه اجتماعی را بر رشد اقتصادی بهتر نشان می دهد."