چکیده:
گشودن باب گفت و شنود عالمانه با فلسفههای مغرب زمین از طریق مباحث مقایسهای ممکن میگردد و به نظر میرسد مقایسه
در وهله نخست باید در حیطه مبانی و مبادی صورت گیرد. در این نوشتار کوشش شده است انواع مفاهیم کلی و معقولات که از مبانی
تصوری در سنت فلسفی اسلامی و کانتی میباشند، با هم مقایسه شود. ابتدا معقولات اولی با مفاهیم تجربی کانت سنجیده شده و
جدای از شباهتهای ظاهری آن دو به اختلاف آنها در تبیین منشأ حصول و نحوه واقع نمایی آنها پرداخته شده است. سپس مقولات
فاهمه کانت با هر یک از معقولات ثانیه منطقی و فلسفی مقایسه شده و در نهایت آنها را از نوع معقولات ثانیه فلسفی بر شمردهایم.
خلاصه ماشینی:
"(6) پرسشهای اصلی ما در این مقاله از این قرار است: چگونه مفاهیمی که مستقیما تحت تاثیر اعیان خارجی و از طریق تجربه حسی حاصل نشدهاند (مانند علیت و جوهر) دستمایه شناخت ما نسبت به اشیای خارجی قرار میگیرند؟ آیا منشأ حصول این گونه مفاهیم (مقولات به تعبیر کانت و معقولات ثانیه به اصطلاح فلسفه اسلامی) صرفا خود ذهن و سرمایههای درونزاد میباشد؟ آیا همچون کانت امر را دایر میان دو شق پیشینی بودن و یا موهوم بودن میدانیم؟ با توجه به تقسیم معقولات ثانیه به منطقی و فلسفی آیا اساسا مقولات کانتی از نوع منطقی معقولات ثانیه هستند یا از قسم فلسفی آن؟ مفاهیم پسینی و تجربی کانت چه وجوه تشابه یا تفارقی با معقولات اولی در فلسفه اسلامی دارند؟ ______________________________ 1.
از این مطالب میتوان نتیجه گرفت که صورت مفهوم تجربی که مولود فعالیت ذهن است امری داده شده و پسینی نباشد، چنانکه کانت خود میگوید: «مفهوم تجربی از طریق حواس حاصل میشود؛ به این صورت که اعیان تجربی با هم مقایسه میشود و از طریق فاهمه و نه مبدأ دیگری، واجد صورت کلیت میگردد»(ولف، 118)، اگر پیشینیبودن «صورت» را در مفاهیم تجربی بپذیریم، آنگاه مرز فارق مفاهیم پیشینی و پسینی قدری در هم میریزد و تنها راه ظاهرا این است که تفاوت آن دو را در غلبه محتوا و ماده حسی در مفاهیم تجربی، در مقایسه با مفاهیم محض بدانیم."