خلاصه ماشینی:
"اما ماتیا در قبال پیشنهاد او،شانهها را بالا میاندازد و میگوید:«آه دوست محترم، حالا دورهای نیست که حتی برای شوخی هم انسان کتاب بنویسد-چه ادبیات باشد چه چیز دیگر-ناگزیرم-باز تکرار کنم«لعنت بر کپرنیک»[صفحه 8]-دون اه لیجو متعجب میشد که کپرنیک دانشمند ستارهشناس چگونه میتواند مقصر باشد-و چطور میتوان او را لعنت کرد!و ماتیا میگوید[مگر ما روی یک فرفره نامرئی نیستیم که خورشید به آن مینامید؟ مگر ما روی یک دانه شن دیوانه نیستیم که میچرخد و میچرخد بیآنکه بداند چرا و بیآنکه هرگز به مقصد برسد؟»....
ماتیا پاسکال پیر آندللو از تلفیق دنیای عینی و ذهنی آدمها بوجود آمده است-و چه با مهارت و استادانه دنیای خیال و واقعیت را نشان میدهد آدمهای قصه پیر اندللو در اولین وهله عجیب مینمایند-ولی بزودی متوجه میشویم که در زندگی مسائل بشری سخن میگوید-اختلافات زناشوئی-خشم- ماتیا پاسکال،شرح بازگشت ماتیاست-ماتیا که دو سال پیدایش نبود-و مرگ او اعلام شده بود-ظهور او دو سال بعد از مرگش تعجب و حیرت فراوان بهمراه داشت.
اما مالانیا-ره میلدا و پومینو را ترک میکند-فقط میخواهد که تا یافتن منزل-چمدانش نزد آن دو باشد-موجودیت او برای مردم پذیرفتنی نیست«میرفتم و به مردم نگاه میکردم عجب!هیچکس مرا نمیشناخت؟با این همه کاملا مثل اول بودم-لا اقل-میتوانستند به دیدنم بایستند و بگویند:اوه این خارجی چقدر شبیه ماتیا پاسکال بیچاره است»[صفحه 014] پایان داستان را از زبان ماتیا میشنویم: «در گورستان میرانیو.
»[صفحه 514] پیر اندللو نویسنده ماتیا پاسکال در 82 ژوئن 7681 در سیسیل به دنیا آمد-و تحصیلات خود را در دانشگاه رم به پایان رسانید-نخستین رمانش«مطرود»نام داشت که در رم نگاشته است(3981)عشقهای بیعشق(داستان)-نوبت (داستان)."