خلاصه ماشینی:
"کتابهای نمایهسازی،آشنایی و بهرهگیری از فناوری نوین اطلاعرسانی،چندین و چند کتاب مرجع از جمله دانشنامه کتابداری و واژهنامههای مختلف،ترجمه خلاصه دیویی،گسترشهای ردهبندیهای دیونی و کتابخانه کنگره(در ارتباط با فرهنگ و تمدن و زبان ایران)و امثال آنها گواه این ادعاست دههء 1340 در سطح فوقلیسانس شروع شد.
وجود«سرعنوان موضوعی فارسی»چند اصطلاحنامه تخصصی (در زمینه پزشکی و علوم اجتماعی)،کتابهای نمایهسازی،آشنایی و بهرهگیری از فناوری نوین اطلاعرسانی،چندین و چند کتاب مرجع از جمله دانشنامه کتابداری و واژهنامههای مختلف،ترجمه خلاصه دیویی،گسترشهای ردهبندیهای دیویی و کتابخانه کنگره(در ارتباطی با فرهنگ و تمدن و زبان ایران)و امثال آنها گواه این ادعا است.
چه کمبودهایی وجود دارد؟ و این کاستیها متوجه کدامیک از مراحل تولید و نشر کتاب یا آموزش کتابدار مرجع میشود؟ ضمن اضهار تشکر و سپاس از عنایتی که به اینجانب دارید باید عرض کنم که خود را لایق و سزاوار عنوانی چون«پدر کتابداری اگر نظام آموزشی و پژوهشی کشور بازنگری جدی شود و اگر دانشآموزان،دانشجویان و محققان کشور-به طور جدی- خود را نیازمند اطلاعات پیشتر و روزآمدتر بدانند حتما به کتابخانهها مراجعه خواهند کرد.
به نظر شما کتابداران مرجع باید دارای چه ویژگیهایی باشند و چه نوع آموزشهایی ببینند؟ با توجه به گسترش منابع اطلاعاتی و ابرسایتها،ضرورت آشنایی به مراجع زبانهای دیگر،ارتباط بین کتابداری و سایتشناسی را تا چه حد میدانید؟ بخش مرجع ویژگی خاصی دارد که دیگر بخشهای کتابخانه آن را ندارند.
مدیریت آرشیو در کشور چگونه است؟ آیا اصولا افرادی به نام آرشیویست آموزش میبینند؟ آرشیوها را-به علت ماهیت کارشان-میتوانیم به دو گروه آرشیوهای کاغذی(مراکز اسناد و مدارک،مثلا سازمان اسناد ملی ایران)و آرشیوهای منابع دیداری-شنیداری(مثلا آرشیوهای سازمان صدا و سیما یا آرشیو ملی فیلم وزارت ارشاد اسلامی)تقسیم کنیم که هریک دنیای خود را دارند."