خلاصه ماشینی:
"1 گرچه اکثر محققان موافقاند که تبلیغات موضوع مهمی برای تحقیق اجتماعی است، اما این تصور که تبلیغات مستقیما [ بر تصمیم مصرفکنندگان به خرید کالاهایی معین، یا بر میزان خرید کالاها ] تأثیر میگذارد، اکنون بخشی از سناریوی کهنه دهه 1950 به نظر میآید، سناریویی که هراس از نیروهای استبدادی، یکی از مضامین اصلی آن بود.
[ برای مثال ] میتوانیم با معکوس کردن این نظر آشنا و بسیار تکراری که اشکال روانکاوی دشواری اثبات ثمربخش بودن آن است، بگوییم که در دنیای مصرف انبوه کالا ــ یعنی در جایی که برای تحقیق درباره ارزیابی [ وضعیت کالاها در بازار [ همواره سرمایهگذاری کلانی صورت میگیرد ــ رهیافتهای روانکاوانه به علت کارآییشان میتوانند ثمربخش باشند.
اما متقابلا در تحقیقات مربوط به آگهیهای تجاری و موضوعاتی از قبیل آن، تأثیر تصاویر بر نحوه خرید مصرفکنندگان است که کمال اهمیت را دارد و هدف تحقیق ممکن است فقط یافتن راههایی برای فروش بیشتر یک محصول یا طیفی از کالاها باشد.
برای فهم اینکه نوآوری بیپایان چه تأثیری بر روان باقی میگذارد ــ روانی که در برابر پیروزی اجناس نو بر ابژههای دیرینه درونی، عجولانه تسلیم نمیشود ــ علاوه بر بررسی میزان تأثیرگذاری نامها و علامتهای تجاری راه دیگری نیز وجود دارد: میتوانیم به تنش دائمی بین ابژههای قدیمی و اجناس نو دقت کنیم و بگوییم که روابط مسرتبخش گسترده درونی ما نه فقط به هیچ وجه زیر موج هر دم قویشونده تجارت مستغرق نمیشود، بلکه احتمالا روشهایی برای مستحیل کردن مبارزهطلبی کالاهای جدید و ناآشنا ابداع خواهد کرد.
Young people as consumers of advertising art", Magazine of Cultural Studies 1, pp."