چکیده:
هجمه مغول در قرن ٧ه .ق . ١٣م ، تاثیری ژرف بر گسترة آسیا و اروپای آن روزگار برجای نهاد . از جمله تحولات ایجاد شده آغاز روابط سیاسی غرب (اروپای کاتولیک ) با شرق (امپراطوری مغول ) بود . این مناسبات از سوی غرب کاتولیک و به منظور جلوگیری از یورش مغولان ، حفظ کلیسای کاتولیک و در صورت امکان جذب مغولان به آن کلیسا آغاز گردید که البته تا نبرد عین جالوت و شکست مغولان از ممالیک ، کامیابی چندانی در آن مشاهده نشد . اما پس از نبرد عین جالوت نوعی رابطه انتفاعی دو جانبه میان مغول ها و غرب کاتولیک علیه خصم مشترک یعنی ممالیک به وجود آمد . به طوری که تحریک مغول ها علیه ممالیک در دستور کار غرب کاتولیک قرار گرفت . خط مشی و سیاستی که به از نظر دیدگاهی آغاز دیپلماسی «شرق علیه شرق » از سوی غرب کاتولیک بود . مقاله حاضر بر آن است تا روند مناسبات غرب کاتولیک با مغول ها را بر اساس فرضیه «شرق علیه شرق » بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"٥٧٢ ق ، حکیم فیلیپ پزشک مخصوص پاپ الکساندر سوم (١١٨١ ـ ١١٥٩م ) از ونیز به سوی شرق رهسپار شد تا بعد از یافتن ژان کشیش یا ملک یوحنای وی را تشویق نماید تا به قلمرو مسلمین یورش برد ، با آنکه این سفر به ناکامی انجامید و فیلیپ هرگز نه یوحنا را یافت و نه خود بازگشت ، اما در افواه مردم غرب این مسئله به صورت افسانه باقی ماند تا اینکه حدود یک قرن بعد یعنی مقارن حملات مغول به جهان اسلام مجددا افسانۀ ملک یوحنا در غرب رواج یافت و شایعه ای انتشار یافت مبنی بر اینکه سلطان مسیحی مقتدری در شرق ظهور کرده که احتمالا از اعقاب همان ملک یوحنا است و می خواهد با کمک سلاطین اروپایی ، اسلام را ریشه کن و مشرق زمین را به دین مسیح بگرواند (بیانی ، ١٣٧٠ : ١٧٧ .
٢) کماکان ناخرسندی و تمامیت خواهی روبروکی ادامه داشت ؛ اگرچه جزم اندیشی و دیدگاه فرقه گرایانۀ روبروکی موجبات ناکامی وی را در عرصۀ مأموریتش فراهم آورد ، اما دقت نظر وی راجع به مسیحیان و به ویژه کاتولیک ها سبب ارائۀ گزارش های بسیار ارزشمندی از حضور مسیحیان کاتولیک اروپای غربی در میان مغول ها شده است (گروسه ، ١٣٥٣ : ٤٦٠ ـ ٤٥٩) همچنین سفرنامۀ وی که در سال ١٧٠٧م ، در لیدن با تصاویر مختلف به چاپ رسید ، علاوه بر موارد یاد شده ، اطلاعات ذیقیمتی در خصوص آداب و رسوم شرقی ها در اختیار غربی ها قرار داد (همایون ، ١٣٤٨ : ٢١) ."