چکیده:
نویسنده، ویلیام چیتیک، که ابن عربی را اندیشمندی پر نوشتار سنت گرایی نوآور و حکیمی متنفذ می داند، در تلاش است تا نسبت ابن عربی را با فلسفه، در قالب سه پرسش مطرح کند و جوابی در خور، به نحو ذیل، برای آنها بیابد:
1- "آشنایی با فلسفه": هر چند ابن عربی با جریانهای عقلی روزگار خود و بویژه سنت حکمی آشنا بوده است، اما بیشتر گفته های وی محصول کشف و شهود عرفانی اوست.
2- "نگرش به فلسفه": به نظر او کاربرد عقل در برخی مسائل بسیار ضروری است، ولی کشف از عقل و نیز دید صوفیانه از تامل فیلسوفانه، فراتر است و بنابراین تشبیه و رحمت خدا بر تنزیه و غضب او مقدم است.
3- "سهم در فلسفه": ابن عربی در سه مساله در هم تنیده سهم عمده را دارد که عبارتند از "وحدت وجود" که مبتنی بر دیدگاه تشبیه است؛ "عالم خیال" که به معنای مطلق، شامل جهان و هر چه در آنست می شود و به معنای مقید، بین عالم غیب و شهادت قرار دارد؛ "انسان کامل" که با فعلیت بخشیدن به هر امکان معرفت و وجود، هدف خلقت را به انجام می رساند.
خلاصه ماشینی:
ابن عربی با تفصیلی شگفتآور، اگر نگوییم همه موضوعات عقلی، اما اغلب آنها را که دلمشغولی اندیشوران مسلمان در عرصههایی چون تفسیر قرآن، حدیث، فقه، کلام، تصوف و فلسفه بوده است، به بحث گرفته است.
اما اگر «فلسفه» را یک سنت حکمی(Wisdom tradition) بسیار وسیعتر در نظر بگیریم که هم در منابع اسلامی و هم در میراثهای گوناگون پیش از اسلام ریشه دارد، آنگاه ابن عربی یقینا شایستگی نام «فیلسوف» ـ یا آن گونه که خود او احتمالا ترجیح میدهد ـ نام «حکیم» را دارد.
33) این مطلب یقینا صحیح است، اما آن هنگام که به یاد داشته باشیم نزد خود ابن عربی «فلسفه» به معنای وسیع کلمه همان حکمت است که قرآن دربارهاش میگوید: «به هر کس حکمت داده شود خیر کثیر داده شده است» (269:2).
سه مسأله خاص که ابن عربی سهم عمده را در آنها ایفا میکند، به بسیاری از نوشتههای فلسفی بعد (به هر دو معنای عام و خاص واژه «فلسفه») سرایت کرده است: ـ وحدت وجود ـ عالم خیال ـ انسان کامل من در ادامه این نظریهها را که در هم تنیدهاند بهطور خلاصه بیان میکنم.
ابن عربی بطور مکرر این اصطلاحات را به خدمت میگیرد ـ اما او واژهها و مجازهای فراوان دیگری را به کار میبرد، تا طبیعت مبهم ممکنات را نشان دهد ـ و به مانند فلاسفه آنها را بین وجود مطلق خداوند و عدم مطلق قرار میدهد.
اما از آنچه که پیش از این درباره طبیعت محوری مناظره بین «تنزیه» و «تشبیه» در نوشتههای ابن عربی گفته شد، باید روشن شده باشد که عبارات یکی کننده وجود خداوند با وجود عالم، دیدگاه «تشبیه» را مطرح میکند.