چکیده:
هرمنوتیک دانشی است که از قدیمالایام مورد توجه اندیشمندان مختلف در تمدنهای گوناگون بوده است. در جهان اسلام نیز همانند ملتهای دیگر این دانش مورد توجه بوده است. اگرچه مسلمین کتاب مستقلی با این نام تالیف نکردهاند اما بهطور خاص در تفاسیر مختلفی که برای قرآن بهرشتهی تحریر درآمده است مباحث دانش هرمنوتیک را ذکر کردهاند. از جمله متفکران بزرگ اسلامی که به این مسئله پرداخته است ملاصدرا میباشد. او هرمنوتیک یا تاویل را رفتن از ظاهر به باطن متن یا ارجاع فروع به اصول یا بهبیان قرآنی ارجاع متشابهات به محکمات میداند. ملاصدرا توجه صرف به ظاهر قرآن را فهم حقیقت قرآن نمیداند بلکه موول (هرمنوت) یا مفسر واقعی را کسی میداند که با حفظ معنای ظاهر به باطن، درک و مشاهدهی حقایق عقلانی و مثالی قرآن دست یابد. این مسئله به آن دلیل است که ملاصدرا همانطور که عالم هستی را موجود واحد ذومراتب میداند فهم و هرمنوتیک قرآن را هم مشکک و دارای مراتب میداند؛ بهعبارتی ملاصدرا بهصورت طولی فهمهای مختلفی برای قرآن قائل است که فهم واقعی و حقیقی آیات قرآن را مختص به راسخین در علم که همان اولیا و واصلان به حق هستند میداند که از طهارت نفس برخوردار میباشند.
Hermeneutics is a knowledge highly considered by various thinkers of different civilizations since a long time ago. Like other civilizations, Islamic World has noticed this knowledge. Although no specific book has been written by Muslim thinkers on the issue, but Hermeneutics was discussed specially through interpretations of Holy Quran. Among Muslim scholars who noted this subject we can name Mulla Sadra. Considering Quran verses, he regards Hermeneutics as moving from surface structure into inner structure of the text or as referring derivatives to the principle, or referring allegorical to the firm knowledge. He rejects that merely looking at the surface structure of Quran is the true apprehension of it. He believes that a real Hermeneutist is one who grasps insidious insight and observance of rational and ideal truths of Quran besides retaining surface structure. This is because Mulla Sadra regards understanding and Hermeneutic of Quran to be hierarchical, as he thinks the Universes is so. He believes that there are different levels of understanding for Quran, amongst which the true and right one belongs just to the all-wise men, men of attained union or those that are firmly rooted in knowledge and have pure souls.
Inner structure, Interpretation, Surface structure, Derivative, Firm knowledge, hermeneutics
خلاصه ماشینی:
این مسئله به آن دلیل است که ملاصدرا همان طور که عالم هستی را موجود واحد ذومراتب میداند فهم و هرمنوتیک قرآن را هم مشکک و دارای مراتب می داند؛ به عبارتی ملاصدرا به صورت طولی فهم های مختلفی برای قرآن قائل است که فهم واقعی و حقیقی آیات قرآن را مختص به راسخین در علم که همان اولیا و واصلان به حق هستند می داند که از طهارت نفس برخوردار می باشند.
در این جا نکته ای به ذهن میآید که بیان آن خالی از ذکر نیست : از آن جا که انسان (البته انسان هایی که در مسیر تقوی قرار دارند) در حیات خود در مسیر حرکت جوهری قرار دارد و دائما در حال سیر و حرکت از عالم طبیعت به عوالم بالاتر است باید گفت این انسان در اندیشه ی ملاصدرا دائما درحال درک باطن قرآن و به عبارت دیگر تاویل قرآن است و بالاترین و عظیم ترین تاویل و تفسیر قرآن فهم انسان کامل یعنی پیامبر اسلام و اولیا و جانشینان واقعی است که میتوانند تاویل واقعی قرآن را به انسان ها ارائه دهند.
اما ملاصدرا به عنوان یک اندیشمند بزرگ که تاثیرات فراوانی را بعد از خود بر جای گذاشته است با الهام از آیات و روایات بر این باور است که قرآن علاوه بر این ظاهری که در جلد محسوس قرار دارد از باطنی نیز برخوردار است که درک معنای باطن را تاویل معنا میکند.
نکته ی دیگری که از بررسی آرای ملاصدرا در این وجیزه به دست میآید آن است که هستی در نظر وی محدود به عالم ظاهری نیست بلکه در پس این ظاهر باطنی و باطن هایی وجود دارد.