چکیده:
روابط بین الملل در عصر جنگ سرد تصویری متصلب از نهادهای امنیتی حاصل می کرد، چراکه تصور نهادهای بین الملل همچون تصور سایر پدیده های روابط بین المللی ریشه در معادلات سیاسی- ایدئولوژیک دنیای دوقطبی داشت. با پایان یافتن جنگ سرد و گذار از چشم انداز خردگرایی به چشم انداز تامل گرایی این فرصت فراهم آورد که نظریه پردازی درباره نهادهای امنیتی تحول یابد. این امر بیش از پیش در خصوص نظریه های طرح شده در خصوص دلایل تداوم موجودیت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) عینیت یافت. بدین ترتیب درک موجود از پدیده «نهاد امنیتی» همچون سایر پدیدههای روابط بینالمللی مشروط به مقتضیات نظری در عصر جنگ سرد در دوره پساجنگ سرد تغییر یافت. از این نظر و با توجه به مقتضیات پس از جنگ سرد، بازاندیشی پیرامون نهادهای امنیتی ضرورت مییابد. این مقاله تلاشی است در جهت بازاندیشی پیرامون نهادهای امنیتی از چشم انداز نظریه های روابط بینالملل. این مقاله با استفاده از ابداعات دیدگاههای نهادگرایی نولیبرال، واقعگرایی تدافعی، مکتب انگلیسی، مکتب کپنهاگ و سازهانگاری در صدد توضیح وضعیت بدیلی جهت مطالعه موجودیت نهادهای امنیتی می باشد. در واقع می توان چنین عنوان کرد که با استفاده از هر دو چشم انداز خردگرا و تامل گرا در روابط بین الملل زمینه مناسبی فراهم می شود که با تکیه بر عناصر طرح شده توسط نظریه های مذکور مطالعه نهادهای امنیتی را یک گام به جلو برد و با فضای پساجنگ سردی در روابط بین الملل منطبق ساخت.
International Relations (IR) obtained a rigid image of security institutions in the Cold War era. This image, of course, stemmed from the security and ideological equations in the divided world between two main blocks so-called the West and the East. Shifting from the rationalist perspective to the Reflectivity one, IR theorization after the Cold War developed the study of the security institutions. In the context of the Post-cold War era, one can consider the security institutions from the Rationalist/ reflectivity perspectives based on a theoretical synthesis including Neoliberal Institutionalism, Defensive Realism, English School, Constructivism and Copenhagen School. In this article, authors attempt to apply the five concepts of interests, threat perceptions, society, identity and urgency from the aforementioned theories respectively on the amount of explication entity of security institutions after the Cold War.
خلاصه ماشینی:
"آنچه که عنصر جامعۀ مکتب انگلیسی برای نظریه پردازی پیرامون نهادهای امنیتی 1- Robert Jackson 2- Controdictions / Tension فراهم میآورد، آن است که اولا، نهادهای امنیتی خود، جامعه ای مرکب از دولت هایی خاص هستند که با توجه به منافع و ارزش های مشترک به تشریک مساعی با یکدیگر میپردازند و ثانیا، با توجه به استنتاج پیشین و از آنجا که نهادهای بین المللی، یا به تعبیر بوزان همان نهادهای اولیه ، در معرض بازاندیشی مداوم هستند، تغییر و تحول نهادهای مذکور میتواند موجبات بازتولید نهادهای امنیتی، یا به تعبیر بوزان همان نهادهای ثانویه ، را فراهم آورد؛ همچنانکه میتواند منجر به مرگ آنها شود.
در این میان نهادگرایی نولیبرال ، واقع گرایی تدافعی، مکتب انگلیسی، مکتب کپنهاگ ، و سازه انگاری عناصر مطلوب برای مطالعه و بازاندیشی پیرامون نهادهای امنیتی دارند؛ چراکه این دیدگاه ها هم موجودیت دولت های ملی را به عنوان کنشگران اصلی تصدیق میکنند (در مورد سازه انگاری دست کم روایت ونتی آن چنین است )، و هم میتوان الگوهای همکاری و تعارض نهادها را در دورة جدید توسط آنها توضیح داد.
در جهت پاسخ به پرسش این مقاله میتوان چنین استدلال کرد که با توجه به درک نوین از مفهوم نهاد در قلمرو روابط بین الملل پس از جنگ سرد، نهادهای امنیتی جامعه ای متشکل از کنشگران دولتی همسود هستند که انتظارات مشترک آنها از منافع و ادراکشان از تهدیدات وجودی بالقوه آنها را حول مجموعه ای از هنجارها، قواعد، و رویه های زیربنایی گرد هم میآورد، به گونه ای که در تعاملات برونی و درونی خود در طی زمان به هویتی مشترک دست مییابند."