چکیده:
تاریخ کلیسای کاتولیک،تنها تاریخ یک سازمان نیست بلکه تاریخ یک جامعهء دینی است که در طول ده هزار سال، فراز و نشیبهای مختلفی به خود دیده است.بازگفتن این تاریخ طولانی از زبان کسی که خود عضوی تأثیرگذار از این جامعه بوده و مقطع حساس و مهمی از آن را درک کرده است،در نوع خود از جذابیت خاصی برخوردار است؛ خاصه اینکه این شخص،رویکردی انتقادی نیز به موضوع داشته باشد.در این کتاب،هانس کونگ بهعنوان یک کاتولیک مدرن،ضمن رعایت انصاف و اعتدال،به روش نقد تاریخی به مسائل کلیسای کاتولیک از آغاز تاکنون پرداخته و نقاط قوت و ضعف آن را آشکار ساخته است.
خلاصه ماشینی:
"باوجود این،طبق دیدگاه کونگ،اگر کلیسا بخواهد در هزارهء سوم آیندهای داشته باشد،باید چهار شرط را محقق سازد:1-نباید به قرون وسطا یا دورهء نهضت اصلاح دینی یا عصر روشنگری بازگردد و به آنها عشق ورزد،بلکه باید کلیسایی باشد که ریشه در اصل مسیحی خود دارد و بر وظایف کنونی خود متمرکز است؛ 2-کلیسا نباید مردسالار و دلمشغول تصویرهای کلیشهای از زنان و دارای زبان منحصرا مذکر و نقشهای از پیش تعیینشدهء مبتنی بر جنسیت باشد،بلکه باید اهل مشارکت باشد و زنان را در همهء خدمات کشیشی کلیسا بپذیرد؛ 3-نباید طرفدار امور تنگنظرانهء فرقهای و تسلیم انحصارات فرقهای،پیشفرضهای مربوط به مقامات و نفی مشارکت شود، بلکه باید کلیسایی جهانی و باز باشد که از درون،وحدتگرایی را محقق سازد و بسیاری از بیانات و اعمال وحدتگرا نظیر انجام امور تبشیری،لغو همهء احکام تکفیر و تکمیل انجمن اخوت عشای ربانی را دنبال کند؛ 4-نباید اروپا محور باشد و ادعاهای انحصارگرایانهء مسیحی را مطرح کند و نوعی امپریالیسم رمی از خود نشان دهد،بلکه کلیسایی اهل تسامح و جهان شمول باشد و برای حقیقت که همیشه مهمترین چیز است،احترام قائل شود."