خلاصه ماشینی:
"سپس فرمود:کدام یک از شما به من ایمان میآورم و مرا در این جهت کمک میکند که برادر و ولی و وصی و وزیر من و پس از من خلیفهام در خاندانم باشد؟ تمام حاضران سکوت کردند،تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله سه مرتبه سخن خود را تکرار کرد و در هر مرتبه علی علیه السلام میفرمود:یا رسول الله!من به کمک تو خواهم شتافت و در این امر،وزیرت خواهم بود.
چون به محلی به نام کراع الغمیم رسید،جبرئیل نزد حضرتش آمد و فرمان خدای را مبنی بر نصب امیر مؤمنان به عنوان وصی و جانشین خود،به حضور پیامبر آورد و چنین گفت: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ؛41 با صدور این فرمان،پیامبر در همان محل توقف کرد و دستور داد اولین گروه حاجیان که به نزدیکیهای جحفه رسیدهاند،بازگردند و آنان که از راه میرسند،توقف کنند.
اما آن حضرت پس از به هوش آمدن،به سرعت با کمک علی و فضل بن عباس به مسجد رفته،پس از نماز خطبهای ایراد فرمود و اظهار داشت: «مابال اقوام تقدموا بغیر أمری حسدا لأهل بیتی؛چرا برخی از اقوام بیاجازه من به محراب رفته،خواستهاند امام مردم شوند و این کار را جز حسد بر اهل بیت من انجام ندادهاند!»71 آری،پیامبر در آخرین لحظات زندگی،قلم و کاغذ طلبید تا جانشینی علی علیه السلام را به صورت مکتوب و یک سند ماندگار برای آیندگان بیان کند،اما دیگران که میدانستند غرض پیامبر از طلبیدن قلم و کاغذ چیست،به شدت جلوگیری کرده،نگذاشتند چنین کاری صورت بگیرد."