چکیده:
در این مقاله به بررسی کمال و تمام مسئلهء نفی ارث از پیامبران علیهم السلام بهطور کلی و به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پرداختهایم.این مسئله از جهات متعدد مورد پژوهش قرار گرفته است: نصوصی را که بر نفی ارث از پیامبران وجود دارد بررسی کردهایم و دلالت آن را بر مدعا و وحدت دلالت و تعدد دلالتی آن را به بحث گذاشتهایم.سپس حدیثی را که معروف به حدیث«لا نورث»است را براساس قواعد رجالی و اصولی،تحلیل و بررسی کردهایم و در گام بعد نص حدیث،الفاظ و قالبهای بیانی(صیغهء)آن و دلالت هرکدام را مورد تامل قرار دادهایم و در پایان،تعارض این حدیث را با ادلهء دیگر باشد سنت و موقف اصحاب متشرعه نسبت به آن و تعارض آن با کتاب را،تحلیل و ارزیابی کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"میت است اما پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ارث نمیگذارد و این امر از ویژگیهای اوست و نه
حدیث گفته است:از ابو بکر صدیق از پیامبر صلی الله علیه و آله(ابن حجر،فتح الباری:7/21).
با عباس،نخستین کسی است که ارث پیامبر صلی الله علیه و آله را مطالبه کرده است،و ابو بکر به
حدیثی است که از مطالبهء ارث پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی فاطمه علیها السلام خبر میدهد و این
بیواسطهء این روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله تنها و تنها به ابو بکر منحصر میگردد.
چگونه پذیرش این امر برای ما ممکن است که رسول خدا صلی الله علیه و آله محبوبترین و نزدیکترین فرد به خودش را به میان سختیها و
حکم،از ابو بکر نقل میکند که وی گفت:اما بعد اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را به
آنگونه که خلیفهء اول فهم کرده این است که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از وی علم و حکمت را به ارث بردهاند.
است:ابو بکر گفت:رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«ما ارث نمیگذاریم و آنچه به جا
نفی ارث دلالت دارد و معنی جمله این خواهد بود که آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله تا هنگام وفات مالکیت داشت و از خود به جا گذاشت،به وارثان منتقل نمیگردد،بلکه با
فرض دیگر این است که احتمال دهیم گفتهء رسول خدا صلی الله علیه و آله-اگر نسبت دادن
آنچه را ما نمیپذیریم حکم نفی ارث در Zاموال دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله به جز این مورد است."