خلاصه ماشینی:
"حکیم سنائی آثار نظم و نثر وی نقل از یک سفینه کهنسال این نامه را حکیم سنائی بدوستی نوشته در طلب قدری آرد بسم الله الرحمن الرحیم قال عزمن قال و قوله الحق فلینظر ایها از کی طعاما بخشش بینش بر بخشانیده آفرینش حکایت میکند از آن مستانی که بوئی از شرابخانه قدم یافتند و سیصد و نه سال در یک مستی بودند و چون از ولایت شراب در ولایت طعام افتادند وصیتشان بتملیخا این بود که فلینظر ایها از کی طعاما غرض از تثبیت و تربیت آنست که این آزاد مرد خواجه عبدالصمد تملیخای منست و بمدد تو بزرگ محتاج اینک مدت چهار ماهست تا این عارضه عمر سیاه روی گونه من زرد کرده است اگر خواهد که سر من سبز بماند و سینه حاسدان من کبود گردد بسپیدی آرد مرا میزبانی کند و اگر ترا آرزوی دیدار من میکند مرا نیز آروزی شکر شکرین تو میکند."