خلاصه ماشینی:
"شما را به حضرت سبحان سوگند میدهم که هر که از شما را آزار نمودم و دست ستمکاری به سویش گشودم، قامت اکنون بیفرازد و به قصاص آن بپردازد و هر که را در نزد من حقی بود، آمادهی اخذ آن شود، چه قصاص دنیا به پیشم از قصاص آن سرا خوشتر است و بازخواست این جا به نزدم از دادخواهی آن جا نیکوتر.
پدر بزرگوارم بیمار است و بدن نازنینش در آزار، تاب سواریش نیست، غرض از خواستن عصا چیست؟ بلال عرض نمود که: ای برگزیدهی سبحانی، مگر نمیدانی که پدر بزرگوارت بر منبر برآمد و اهل دنیا و دین را وداع بازپسین مینماید و جوی خون از دیدگان مسلمانان میگشاید و میفرماید که هر کس را بر من حقی است به طلب آن بپردازد و داوری آن را بفردا نیندازد."