چکیده:
سنت تفکر عقلی در اسلام و ایران پس از صدرالمتألهین شیرازی از طریق شاگردان
مکتب حکمت متعالیه نظیر آخوند نوری و حکیم سبزواری و دیگران ادامه یافت اما این
سنت فکری بهرغم پیوند ریشهای که با میراث فلسفه غرب (بهواسطه افلاطون، ارسطو و
فلوطین از آنسو و فارابی، ابنسینا و ابنرشد از اینسو) داشت، بهدلیل تحولات بنیادین
در نظامهای فلسفی غرب در عصر جدید، پیشرفت علوم طبیعی، ریاضی و اجتماعی در آن
سامان، دگرگونیهای اساسی در حیات اجتماعی اروپاییان و... امکان همزبانی و
گفتوگوی فعال با فلسفه نوین مغربزمین نیافت. مواجهه جامعه ایرانی با فرهنگ و
مدرنیت نوین اروپایی خواهناخواه باب گفتوگو میان دو سنت تفکر عقلی را گشود و
گرچه کسانی چون علامه سیدکاظم عصار، علامه طباطبایی و شهیدین سعیدین مرتضی
مطهری و محمدباقر صدر سعی بلیغ در برقراری این مفاهمه از طریق مباحث فلسفه تطبیقی
نمودند، شاید هیچکدام جایگاهی چون مرحوم علامه دکتر مهدی حائری یزدی در این
عرصه نیافتند چرا که ایشان علاوه بر دارابودن رتبه استادی و اجتهاد در همه شاخههای
علوم و فنون قدیمه از معقول و منقول، از مجاری معتبر و شناختهشده نیز در فلسفههای
قدیم و جدید غرب بهویژه فلسفه نقدی و فلسفه تحلیلی تخصص یافته بود. مجموعه آثار
برجایمانده از ایشان در حوزههای مهمی چون معرفتشناسی، متافیزیک، فلسفه اخلاق و
سیاست، ضمن اینکه مبنایی محکم و ارزشمند در برخی حوزههای فلسفه تطبیقی است،
نقطه عزیمتی برای ادامه جریان گفتوگوی دو سنت تفکر عقلی در ایران اسلامی و غرب
مسیحی بهشمار میرود.
خلاصه ماشینی:
"مواجهه جامعه ایرانی با فرهنگ و مدرنیت نوین اروپایی خواهناخواه باب گفتوگو میان دو سنت تفکر عقلی را گشود و گرچه کسانی چون علامه سیدکاظم عصار، علامه طباطبایی و شهیدین سعیدین مرتضی مطهری و محمدباقر صدر سعی بلیغ در برقراری این مفاهمه از طریق مباحث فلسفه تطبیقی نمودند، شاید هیچکدام جایگاهی چون مرحوم علامه دکتر مهدی حائری یزدی در این عرصه نیافتند چرا که ایشان علاوه بر دارابودن رتبه استادی و اجتهاد در همه شاخههای علوم و فنون قدیمه از معقول و منقول، از مجاری معتبر و شناختهشده نیز در فلسفههای قدیم و جدید غرب بهویژه فلسفه نقدی و فلسفه تحلیلی تخصص یافته بود.
جریان رویارویی فیلسوفان و متفکران برجسته سنت فلسفه اسلامی در ایران معاصر با اندیشههای فلسفی غرب خود حکایتی مفصل دارد که در اینجا بدان نمیتوان پرداخت و همینقدر میتوان خاطر نشان کرد که در میان همه استادان بزرگ فلسفه اسلامی که میراثدار میراث گرانسنگ معارف عقلیه فرهنگ اسلامی بودهاند، تنها چند چهره برجسته یافت میشود که با فلسفه و تفکر مغربزمین نیز آشنا و دمخور بوده و به نحو تطبیقی به حل مسائل عقلی و مشکلات فلسفی برخاستهاند؛ شخصیتهایی نظیر سید کاظم عصار، علامه سید محمدحسین طباطبایی، شهید مطهری، شهید سیدمحمد باقر صدر و بالاخره استاد مهدی حائری یزدی و پرفسور عبدالجواد فلاطوری."