چکیده:
میشل اسکریون مقاله خود را با نگاهی کوتاه به مفهوم (ایمان) و ارتباط آن با (عقل)
آغاز میکند. به نظر او، ایمان حوزهای در برابر عقل و مستقل از آن نیست و میتواند
مستند به شواهد باشد. توجیه ایمان زمانی صورت میپذیرد که بتوان درستی اعتماد و
ایمان را از راههای معمول اثبات کرد. وی پاسخ نتایج ابطال ادله را بررسی میکند و
میگوید: در صورتی که ادله خداشناسان ابطال شد، موضع معقولی که میتوان گرفت الحاد
است، نه لاادریگری. آنگاه در برابر شکاکان به دستهبندی دعاوی بر مبنای میزان
شواهد میپردازد. اسکریون در انتهای مقاله، ترکیب ادله را نقد میکند و شرایطی
برای ترکیب ادله بیان میدارد و معتقد است: اینکار در علوم تجربی امکانپذیر است،
اما با بهکارگیری آن در الهیات، چندان موافق نیست. نظریه اسکریون به تفصیل در
چهار قسمت مورد بحث و بررسی قرار میگیرد:
خلاصه ماشینی:
"10 اسکریون دلیل دیگری در برابر اعتماد بخشی اجماع به باورهای دینی ذکر میکند و آن این است که در مورد تجربههای عادی و علمی، همه کس اعتبار آنها را قبول دارد، چه مؤمن و چه ملحد؛ اما در مورد تجربهها و باورهای دینی چنین توافق عامی وجود ندارد.
11 اشکالات اسکریون به اعتبار بخشی اجماع به باورهای دینی درستاند، اما باید این را نیز توجه داشت که اجماع - فینفسه - هیچ حجیتی ندارد و حتی در باورهای عادی نیز نمیتواند معیار صواب و خطا و حق و باطل باشد، هرچند به لحاظ روانشناختی، پذیرش باورهایی که اجماع پشتوانه آنهاست بسیار سهلتر است و ظن به حقیقت بودن آنها نیز تقویت میشود.
در بسیاری از مسائل علمی، به ویژه مسائل پیچیدهتر علمی، که مفاهیم نظری در آنها به کار رفته و قابل مشاهده حسی نیستند،15 بلکه مفاهیم نظری هستند که برای تنظیم شواهد تجربی و اقتصاد در فکر و گفتار یا تبیین یک دسته شواهد به کار گرفته شدهاند، صرفا بر اساس فرضیه است که وحدت موضوع را در نظر میگیریم، وگرنه هر دسته شواهد، وصفی را ثابت یا تأیید میکند که غیر از سایر وجوه است؛ یعنی هر دسته شواهد یکی از ابعاد فرضیه جامع ما را مورد تأیید قرار میدهد که با ابعاد دیگر متفاوت است و یا به دلیل تفاوت ابعاد و وجوه موضوع، از وحدت موضوع دست نمیکشیم، مگر آنکه دلیلی بر خلاف آن وجود داشته باشد."