چکیده:
این مقاله در ابتدا به عنوان مقدمه به بیان تاریخچة بسیار مختصر هرمنوتیک می پردازد
و به ایجاز مشخصات سه دورة اصلی آن یعنی هرمنوتیک پیش از مدرن ، مدرن ، و معاصر را
بیان می کند . و سپس یکی از مسایل مهمی را که در هرمنوتیک مدرن و معاصر مطرح شده
است ، مورد پرسش و بررسی قرار می دهد . پرسش این است که آیا خوانندة متن ممکن است
متن را از مؤلف آن بهتر بفهمد و بهتر تفسیر کند؟
نگارنده پاسخ این پرسش را مثبت دانسته و از سه طریق مبادرت به اثبات مدعای خود کرده
است . یکی به دلیل تعاطی بینا متنی معانی ، و دوم به دلیل نظریة روانکاوی فروید ، و
سوم به جهت وجود برخی شواهد تاریخی. هرچند در واقع طریق سوم را باید بیشتر « شاهد »
و « مؤید » در نظر گرفت . اما از طریق دوم ، یعنی از طریق دلیل روانکاوی فروید ، نه
تنها می توان استدلال کرد که خواننده می تواند متن را بهتر از ماتن فهمیده و تفسیر
کند ، بلکه می توان گام را فراتر نهاد و حتی اثبات کرد که خود ماتن را نیز می توان
بهتر ازخود او شناخت . اما آنچه این مقاله اثبات می کند صرفا «امکان » تحقق چنین
امری است .
خلاصه ماشینی:
"مسألة اصلی مورد بحث در این مقاله همین موضع سوم است که می توان آن را به صورت این پرسش زیر مطرح کرد : آیا خوانندة یک متن می تواند آن متن را از مؤلفش بهتر بفهمد و بهتر تفسیر کند ؟ به کدام دلیل ؟ دلایل اثبات فهم متن بهتر از ماتن این پرسش را به سه طریق مهم می توان اثبات و تأیید کرد : دلیل اول : تعاطی بینامتنی Intertextuality معانی؛دلیل دوم : نظریة روانکاوانة فروید؛ مؤید سوم : برخی شواهد تاریخی.
هرچند نظریة خاص او در تفسیر نماد ها مورد پذیرش همـگان قرار نگـرفت،نظریة او در بارة ضمیر ناخودآگاه و این که عناصر این قلمرو از روان انسان خود را به طور نمادین عرضه می کنند ، مقبولیت گسترده ای در عرصه روانشناسی به دست آورد و نیز در تمام رشته های علوم انسانی مورد توجه و بهره برداری وسیعی قرار گرفت .
نتیجة بحث سؤال اصلی که در این بحث مورد پرسش وبررسی قرار گرفت این بود که : آیا خوانندة متن می تواند متن را از نویسندة متن بهتر بفهمد و بهتر تفسیر کند؟ همان طور که ملاحظه شد پاسخ این مقاله به این پرسش « مثبت » بود و مدعای خود را با سه نوع دلیل به اثبات رسانید که عبارت بودند از : تعاطی بینامتنی معانی ، روانکاوی فروید ، و شواهد تاریخی ."