چکیده:
از دیدگاه غزالی،مباحث علوم طبیعی در دو بحث عمده،با آموزههای دینی، ناسازگار است:
1.سببیت:لازمهی پذیرش سببیت،اثر داشتن پدیدههای طبیعی و رابطهی علیت بین آنها است.غزالی این دیدگاه را ناسازگاز با عمومیت قدرت خداوند و معجزات انبیاء میداند.وی حل مشکل را در پذیرش نظریهی عادت اشاعره و نفی رابطهی علیت بین پدیدههای طبیعی میداند.
2.نفس:مبحث نفس از مباحث مهم حکمت طبیعی است.غزالی از میان مباحث نفس،بحث تجرد،سرمدیت و کیفیت بقاء نفس پس از مرگ را مورد توجه قرار داده است.وی دیدگاه فلاسفه را در این مورد،مخالف با معاد جمسانی میداند.
در این نوشتار،نخست دیدگاه غزالی در مورد علم،عالمان و علوم فلاسفه مورد بررسی قرار گرفته،سپس به تشریح دیدگاه غزالی در مواضع ناسازگاری علوم طبیعی با آموزههای دینی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"لذا یکی از مواضع تکفیر فلاسفه را در مباحث این علم قرار داده است.
دیدگاه وی،ابتدا علم و سپس اقسام پژوهندگان و علوم فلاسفه از منظر غزالی مورد بحث قرار
این نوشتار،بررسی دیدگاه غزالی در باب تعارض مباحث طبیعیات با آموزههای دینی است،به ذکر
غزالی در مقاصد الفلاسفه علم طبیعی را در پنج گفتار مورد بحث قرار میدهد؛گفتار اول مربوط
از نظر غزالی همانگونه که علم طب در اسلام مورد انکار قرار نگرفته،علم طبیعی نیز نفی نشده
از نظر غزالی در طبیعیات مسأله این است که انسان طبیعت را یکسره مسخر خداوند بداند و به
غزالی در کتاب مقاصد الافلاسفه معتقد است که در مباحث طبیعی خطا و صواب و حق و ناحق به
به نظر میرسد در این چهار مسأله،سه نکتهی اساسی مورد توجه غزالی است:
غزالی نخستین تعارض مباحث علوم طبیعی با آموزههای دینی را مبحث علیت(سببیت)میداند.
با توجه به اهداف یاد شده است که غزالی مینویسد: نزاع در مسألهی اول،(اقتران ضروری بین اسباب و مسببات عالم)،از آنجا لازم میآید که
یکی دیگر از مواضع تعارض علوم طبیعی با آموزههای دینی از منظر غزالی،مبحث نفس است.
ایشان سه مسألهی آخر کتاب تهافت الفلاسفه را به این بحث اختصاص داده و کوشش نموده است تا
دومین موضع تعارض مباحث علوم طبیعی با آموزههای دینی را غزالی در مبحث نفس میداند.
سه مسألهی آخر کتاب تهافت الفلاسفه را به این بحث اختصاص داده است و به نقد و بررسی سه
1. فلاسفه در اثبات عقلانی تجرد نفس ناتوان هستند و دلایل آنان نارسا و خدشهپذیر است."