چکیده:
از جمله ضرورتهای کنونی جامعهء ما در علوم انسانی،بومی کردن ساحتهای مختلف دانشی است که در دوران اخیر در محافل علمی جامعه کمتر به آن توجه شده است.در این میان،توجه و تلاش برخی از دانشوران که همواره دغدغههای دینی و فرهنگی داشتهاند، ستودنی است.کتاب«اسلام و جامعهشناسی خانواده»که حاصل تلاش و ذهن جستجوگر مؤلف است.تا حد زیادی توانسته است به این دغدغهها در حوزه خاص جامعهشناسی خانواده پاسخ دهد.اگرچه این کتاب،یکی از قدمهای مبارکی است که در این راستا برداشته شده و به صورت شایسته و عالمانه به ارتباط میان مباحث اجتماعی در این حوزه و باورها و ارزشهای دینی پرداخته است،اما به ضرورت آنکه هر قدم نخستینی خالی از برخی چالشها و احیانا لغزشها نیست،اهتمام مقالهء حاضر این است که علاوه بر معرفی کتاب، به نقدهای ساختاری و محتوایی اثر،جهت بهبودسازی کیفی و شکلی آن در ویراستهای دیگر بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"شده و به صورت شایسته و عالمانه به ارتباط میان مباحث اجتماعی در این حوزه و باورها
فمینیسمی که در سالهای اخیر به مباحث جامعهشناختی خانواده راه یافته،پرداخته شده است.
برطرف شدن آن،با هدف استفاده هرچه بیشتر از این اثر است.
در نقد و بررسی کتاب،آنچه مهم و اساسی به نظر میرسد،این است که به این پرسش پاسخ داده
که این امر مهم صرفا از راه اجرای تحقیقهای میدانی قابل دسترس نیست؛بلکه نیازمند توجه دقیق و عالمانه به عناصر تأثیرگذار فرهنگی است و با توجه به جایگاه دین در اینگونه جوامع،
هدف دیگر نویسنده در یک تقسیمبندی کلی(همانطور که در پیشگفتار این کتاب بیان شده
نویسنده در هدف اصلی تدوین این کتاب اضافه نموده است که با توجه به جایگاه ویژه نهاد
در این گام،بررسی شکلی در قالب نقاط ضعف و قوت شکلی و همچنین بررسی محتوایی در
-میزان جامعیت محتوا و موضوع این اثر با توجه به اهداف کتاب،بسیار خوب ارزیابی میشود؛"