چکیده:
قرون جدید دربردارندهء نوع نگرش و انتخاب روش و تلاشهای علمی و فلسفی دانشمندان و فیلسوفان و علمای علوم اجتماعی است که در پنج قرن اخیر صورت گرفته و از انباشتهشدن آنها،نوعی معرفت در خصوص پدیدهها به وجود آمده است. از آنجا که وقوف بر ساختار و عناصر تشکیلدهندهء این معرفت که در علوم اجتماعی و انسانی متجلی گردیده است،ضروری مطالعات معرفتشناسانه برای ادراک هرچه صحیحتر علوم مختلف و از جمله علم اقتصاد است،شناخت برخی مؤلفههای این معرفتشناختی،از قبیل ریاضی و مکانیکی دیدن جهان،تجربهگرایی،عقلانیت، علمگرایی،اومانیسم،قانونگرایی،آزادی،لذتگرایی و دنیاگرایی،در این مقاله جستوجو شده و با معرفی مهمترین محورهای فکری و تحولآفرین مطروحه،در قرون هفدهم و هجدهم که عصر روشنگری نامیده شده،تلاش شده است تا حضور این مؤلفهها در نگرش و آراء اقتصاددانان مکتب کلاسیک تبیین شود.مقاله بر آن است که نگاه،روش،جهانبینی،واقعگرایی و سیاستگذاریهای اقتصاددانان کلاسیک برای حل مسائل اقتصادی محیطی که در آن زندگی میکردند،تا حدود بسیاری وامدار مؤلفههای معرفتشناختی عصر روشنگری است؛مقولهای که لحاظ آن برای جامعهء علمی اقتصادی کشور ما اهمیت بسیاری دارد.
خلاصه ماشینی:
"Methodology of Social Sciences and Humanities Journal Vol. 16,No. 62,Spring 2010 ارزیابی مؤلفههای معرفتشناختی عصر روشنگری و تأثیر آنها بر آراء اقتصاددانان کلاسیک دکتر حسن سبحانی* چکیده قرون جدید دربردارندهء نوع نگرش و انتخاب روش و تلاشهای علمی و فلسفی دانشمندان و فیلسوفان و علمای علوم اجتماعی است که در پنج قرن اخیر صورت گرفته و از انباشتهشدن آنها،نوعی معرفت در خصوص پدیدهها به وجود آمده است.
از آنجا که وقوف بر ساختار و عناصر تشکیلدهندهء این معرفت که در علوم اجتماعی و انسانی متجلی گردیده است،ضروری مطالعات معرفتشناسانه برای ادراک هرچه صحیحتر علوم مختلف و از جمله علم اقتصاد است،شناخت برخی مؤلفههای این معرفتشناختی،از قبیل ریاضی و مکانیکی دیدن جهان،تجربهگرایی،عقلانیت، علمگرایی،اومانیسم،قانونگرایی،آزادی،لذتگرایی و دنیاگرایی،در این مقاله جستوجو شده و با معرفی مهمترین محورهای فکری و تحولآفرین مطروحه،در قرون هفدهم و هجدهم که عصر روشنگری نامیده شده،تلاش شده است تا حضور این مؤلفهها در نگرش و آراء اقتصاددانان مکتب کلاسیک تبیین شود.
آزادی از نظر تامس پین عبارت است از اختیار انجام کاری که به دیگران زیان نرساند؛بنابراین،برای استفادهء بشر از حقوق طبیعی خود محدودیتی وجود ندارد؛ولی باید حقوق افراد دیگر جامعه را نیز،تا حدی تأمین کرد و این حد را هم فقط قانون تعیین میکند.
رابرت مالتوس(6671-4381)اقتصاددان بدبین دیگر،کشیشی پروتستان و صاحب نظریهء جمعیت و معتقد بود که هدف اساسی نظام اجتماعی،فراهمکردن حد اکثر رفاه برای حد اکثر افراد جامعه است(متأثر از مؤلفههای اصالت لذت و دنیاگرایی)و برای نایلشدن به این هدف فقط باید،بر مشاهده براساس تجربه(تفضلی،2731،ص 411) تکیه کرد(مؤلفهء تجربهگرایی)."