چکیده:
نوشتار حاضر به تحلیل و طبقهبندی انواع ششگانهء تئوریهای فمینیستی مطرح در حقوق میپردازد.در بخش اول به فمینیسم ایدئولوژیک یا مناقشهء تقابل فمینیسم یکساننگر و فمینیسم تفاوتنگر پرداخته میشود.بخش دوم به فمینیسم رادیکال اختصاص دارد که با تکیه بر رابطهء قدرت سرکوبگر مردان و تبعیت و تمکین زنان در مساله جنسیت،عملا در برزخ بین فمینیسم ایدئولوژیک و فمینیسم هویتخواه،یعنی فمینیسمهای ضد نژادپرست،روابطی و پستمدرن مطرح میشود که جملگی هم خود را صرف عبور از تفاوت جنسی بعنوان مبنای فکری در تئوریهای فمینیستی میکنند.
خلاصه ماشینی:
"وجه بارز و مشخصه اصلی تحلیل فمینیستی حقوق در این است که خود را با مجموعه
بنیادی که طی این قرن در وضعیت زنان به وجود آمده است اشاره و استناد شود.
این است که یا حقوق مردان به زنان تسری و تعمیم داده شود(فمینیسم یکساننگر)،و یا
این فمینیستها نارضایتی و مخالفت خود را نسبت به قوانین حمایتی-که از نظر آنها در واقع قوانین پدرسالارانه هستند-نشان میدهند.
تفاوتنگر دقیقا ناظر به تفاوتهایی است که از هر نظر زنان و مردان را از هم متمایز میکند.
تضمین این امر است که زنان به ناحق و به خاطر تفاوتهای بیولوژیکی که با مردان دارند
را راه مناسب تحقق برابری بین زنان و مردان میداند و عدالت جداگانه برای این دو گونه
یا دیگر زنان تبعیت کند نامعقول است!نهایتا این نظریهپرداز،ملاک سنتی مراقبت در باب
78ایراد دیگر فمینیسم رادیکال این است که منحصرا به جنسیت در روابط زنان و
برای پدر یا شوهر او بوده است و از این حیث به وسیله قوانین راجع به تجاوز جنسی به زن
را به تجاوز جنسی به خود متهم میکنند نه تنها این کار آنها(متهم کردن مرد سیاهپوست به
سیاهپوست مطرح است خود را نشان میدهد و مسئله جنسیت محور را الزاما زنان سفید
است انجام میشود و خود این طبقهبندیها و ساختارهای اجتماعی براساس مقایسه تفاوتها به
اگر عیب عمده استراتژی تفاوت این است که به مشخصهها و ویژگیهای زنان میپردازد و آنها
. ( Law:An Economic analysis,6,Journal of Legal studies,83(dont 1977 فمینیستی این است که جملگی تعالی طبقهبندیها از پیش تعیینشده فلسفی سیاسی و طبعا"