چکیده:
سرعت تغییرات صنعتی،اقتصادی و اجتماعی،تغییرات زیادی در فضاهای سازمانی ایجاد کرده است. نیازهای روزافزون مشتریان و ارباب رجوع،شرایط نظریهها و تغییر و تحول در محیطهای سازمانی،از یک سو و تغییر در مدلهای نیاز و انگیزش کارکنان،باعث پیدایش نظریه یا مدل تازهای به نام سازمانهای یادگیرنده شده است. پدیده سازمانهای یادگیرنده،با شروع دهه 1990 مطرح شد.از این دهه به بعد،یادگیری به عنوان یک توانایی مبتنی بر پیشرفت رشد و توانمندی رشد مطرح شده است.اینکه مزیت رقابتی چگونه ایجاد میشود،به ویژگیهای خاص هرسازمان بستگی دارد،اما مشخص این است که انسان و دانش،نقش تعیینکنندهای در این مسیر دارند. سازمانهایی که افراد آنها بر خلاف کارکنان سازمانهای سنتی،در برابر تغییرات مقاومت نشان نمیدهند بلکه همواره سعی دارند.در حال تغییر و تحول باشند و محیط را با خود سازگار و همراه کنند.سازمان یادگیرندهاند.در این سازمانها یادگیری،امری حیاتی است. یادگیری سازمانی از طریق به اشتراک گذاشتن بصیرتها،تجربه و مدلهای ذهنی اعضای سازمان حاصل میشود.به بیان دیگر،یادگیری سازمانی بر پایه دانش و تجربهای که در حافظه سازمان وجود دارد بنا نهاده میشود و به مکانیسمهایی مانند خاط مشیها،استراتژیها و مدلهایی که بر روی ذخیره دانش متکی است،تزرق و خورانده میشود.مقاله حاضر درصدد است با بررسی ادبیات موجود در زمینههای یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده،ویژگیها و فرایندهای یادگیری سازمانی،موانع و قابلیتهای یادگیری سازمانی و اجزای تشکیلدهنده سازمانهای یادگیرنده،عوامل بنیادی در سازمانهای یادگیرنده،سنگ بنای سازمانی یادگیرنده،اهمیت این موضوع را در موفقیت سازمانها نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
"1-آگاه شدن و شناسایی دانش جدید 2-انتقال/تعبیر و تفسیر دانش جدید 3-به کارگیری دانش در عمل برای رسیدن به پیامدهای مورد نظر نهادینه کردن دانش با انعکاس آنچه که در رفتار یادگیری اتفاق افتاده و اصلاحاتی که صورت گرفته است(قربانیزاده،24،7831-34) انواع یادگیری سازمانی الف)یادگیری یک حلقهای،دو حلقهای،دوگانه آرجریس و شون(8791)فریند یادگیری را به سه دسته یک حلقهای،دو حلقهای و دوگانه تقسیم کردهاند: 1-یادگیری یک حلقهای:این نوع از یادگیری،هنگامی روی میدهد که اعضای سازمان از طریق کشف خطاها و اصلاح آنها به محیط پاسخ میدهند،البته پاسخگویی به نیازهای محیطی با حفظ هنجارهای جاری سازمانی انجام میشود.
3-گستره یادگیری،مربوط به این است که چقدر سازمانها به طور گسترده میتوانند بصیرتها و دانش نوین ناشی از هر تکرار چرخه یادگیری را به مسائل و قسمتهای دیگر سازمان منتقل کنند(مارکوارت،5831،57-67) (به تصویر صفحه مراجعه شود) منبع:کرینتر،رابرت وکینیکی،آنجلو(4831)،مدیریت رفتار سازمانی،علی اکبر،فرهنگی،حسین صفرزاده،پیام پویا،چاپ اول،ص 385 اما عوامل بسیاری در قابلیت یادگیری سازمانی اهمیت دارند که از جمله این عوامل میتوان به دو عامل زیر اشاره کرد: 1-عوامل تسهیلکننده1:نمایانگر ساختار و فرایندهای درونی است که به درجه سهولت و دشوار بودن یادگیری و نیز شدت تأثیراتی که یادگیری از خود بر جای میگذارد،اشاره دارد.
از دیدگاه سنگه،تفکر سیستمی،اصلی است که سایر اصول مذکور را با هم ترکیب و تکمیل کرده و آنها را به عنوان مجموعه واحدی از تئوری و عمل میکند (Flumer,Keys,1998,34) عوامل بنیادی در سازمان یادگیرنده بر اساس تحقیقات انجام گرفته،عوامل بنیادی سازمان یادگیرنده که پشتیبان یادگیری سازمانی هستند به شرح زیر میباشند: 1-چشمانداز/راهبرد 2-اقدامات اجرایی 3-اقدامات مدیریتی 4-جو سازانی 5-ساختار سازمانی/شغلی 6-جریان اطلاعات 7-اقدامات فردی و تیمی 8-فرایندهای کار 9-اهداف عملکرد(بازخورد) 01-آموزش ضمن خدمت/تحصیلات رسمی 11-بهبود فردی/تیمی 21-پاداش/شناسایی بنت و اوبراین بیان میکنند که یک سازمان نمیتواند به تنهایی در تمامی 21 جنبه یاد شده موفق باشد."