چکیده:
بیگمان یکی از آرمانهای بنیادین اسلام از همان روزگاران آغازین حاکمیت اسلامی اجرای عدالت در جامعه بوده است.لذا در همین راستا به تدریج هستهء اولیهء نهادی به نام دیوان قضا در حوزهء حکومت اسلامی شکل گرفت،و با توسعهء تمدن اسلامی تکامل یافت.اما این نهاد به لحاظ ساختاری و ملاحظات نظری،و اینکه در مسیر تکاملی خویش چه دگرگونیهایی را به خود دیده،و کارکرد آن چگونه بوده،چندان مورد بررسی قرار نگرفته است.این مقاله میکوشد تا روند تحولات ساختاری و تئوریکی این نهاد را در قرون نخستین اسلامی وارسی نموده،و چگونگی کارکرد آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.بدین منظور،و برای مطالعهء دقیقتر و همه جانبه،هر یک از مؤلفههای تشکیل دهندهء این نهاد به طور جداکانه بررسی خواهند شد.
One of the basic ideals of Islam has been to implement justice in the society. Therefore، the initial core of an institution called dîvân-i qaḍâ (judiciary council) was gradually formed in the field of Islamic rule، and developed with the expansion of Islamic civilization. However، this institution has not been sufficiently examined in view of its structure
and theoretical considerations and as to what changes it has undergone in its development course. In this article، the process of the structural and theoretical developments of this institution in early centuries of Islam is examined and the way it functions is analyzed. To make a more accurate and comprehensive study، each of this institution’s constituent
خلاصه ماشینی:
منابع نشان میدهند که از همان آغاز اسلام،قضاوت از جملهء امور مهمی به شمار میرفت که پیامبر صلی الله علیه و آله خود شخصا بدان میپرداختند؛زیرا از نظر ایشان این امر بسیار حساس و باریک بوده،و تمیز حق از باطل و صدور حکم عادلانه بسیار دشوار مینمود.
او شریک بن عبد الله نخعی را در کوفه،و عمر بن عامر سلمی و سپس سوار بن عبد الله عنبری را در بصره،و عبد الله بن لهیعه را در مصر به قضاوت گماشت که برخی از ایشان تا روزگار خلیفه مهدی(متوفی 961 ق) همچنان بر مسند قضاوت نشسته بودند3 در مورد علل تفویض وظیفه قضا به دیگران توسط خلفا،علاوه بر گسترش قلمرو اسلامی،مسائل دیگری نیز بیان شده است؛از جمله این که وظایف خلفا در امر سیاست،جهاد،ساماندهی دیوانسالاری و غیره بسیار سنگین شده بود،و از این رو آنان ناگزیر برای سبک کردن وظایف خویش،داوری را به دیگران واگذار میکردند.
قاضی گاهی به سفارت نیز اعزام میشد که البته این امر بیشتر به دلیل خوشنامی و احترام خاصی بود که قضات در جامعه از آن برخوردار بودند.
اینکه چه کسی برای نخستین بار،و در کدام قلمرو اسلامی بدین مقام دست یافته است دقیقا مشخص نیست؛اما بنا به برخی گزارشها،نخستین شخصی که به این منصب دست یافت قاضی ابو یوسف(متوفای 281 ق) بود3.
در آغاز دورهء اسلامی در مورد این که آیا قاضی میتواند حقوق بگیرد یا نه، اختلاف نظر وجود داشته است؛زیرا گفته میشد که خلیفه عمر حقوق گرفتن قضات را منع کرده بود.