چکیده:
هدف ما دراین تحقیق آناست که با ارائه تعاریف سعادت از دیدگاه سه حکیم یونانی و برخی از حکمای مسلمان که رویکرد اخلاقی آنها فلسفی است،نشان دهیم که جوهره و خمیر مایه اصلی تعاریف اندیشمندان مسلمان،برگرفته از نظریات حکمای قدیم یونان است،آنگاه به این پرسش بپردازیم که آیا این اقتباس با جوهره و مبانی و اهداف اخلاق اسلامی سازگار است یا خیر؟ مهمترین یافته این پژوهش آناست که گرچه بسیاری از اصول اخذ شده مباینتی با اخلاق اسلامی ندارد،اما اخلاق یونانی به دلیل تهی بودن از خدا محوری و اعتقاد به معاد فاقد توانمندی لازم برای انگیزش و تغییر اخلاقی است.
خلاصه ماشینی:
"(کلیات فلسفه51/-81 نیز رک:سیر حکمت در اروپا34/-84) جمعبندی آرای حکمان یونان در باب سعادت مهمترین اصول و مبانی فلسفی اخلاق سه حکیم بزرگ یونان،یعنی سقراط،افلاطون و ارسطو را در باب سعادت میتوان بهصورت زیر خلاصه و دستهبندی کرد: 1-سعادت؛غایت قصوی و مطلوب نهایی انسان و تنها غایتی است که بینیاز از تعریف است(سقراط،افلاطون و ارسطو) 2-فضیلت،تنها شرط دستیابی به فضیلت است(سقراط) 3-معرفت نیک و بد برای دستیابی به فضیلت،لازم و کافی است(سقراط و افلاطون) 4-فضایل انسانی ثابت و در حقیقت یک فضیلت واحدند(سقراط) 5-نفس انسان دارای سه جزء شهوانی،روحانی و عقلانی است(افلاطون و ارسطو) 6-عدالت،فضیلتی است که به تنظیم قوای سهگانه میپردازد(افلاطون) 7-تعقل و تفکر،ویژگی خاص انسان است،سعادت انسان را باید در همین ویژگی یافت(ارسطو) 8-سعادت آن است که آدمی فعالیتهای خود را مطابق دستورات و مبتنی بر هدایتهای عقل عملی قرار دهد(افلاطون و ارسطو) 9-فضیلت برای سعادت کافی نیست،علاوه بر آن موانع فعالیتهای عقلانی نیز نباید وجود داشته باشد(ارسطو) 01-برای دستیابی به فضیلت،باید بین افعال هر قوه،اعتدال را رعایت کرد.
جمعبندی آرای اندیشمندان مسلمان در باب سعادت از جمعبندی نظرات حکمای مسلمان میتوان مهمترین مبانی اخلاق ایشان را به صورت زیر خلاصه نمود: 1-پذیرش تغییرپذیری اخلاق آدمی 2-پذیرش اخلاق به عنوان هیآت و ملکه راسخ در نفس که منجر به صدور افعال جمیل از نفس میشود 3-اعتقاد به تعدیل اعمال و افعال نفس 4-تقسیم قوای نفس به 3 قوه؛غضبیه،شهویه،عقلیه 5-توجه ویژه به نقش عقل در اخلاق 6-پذیرش فضایل چهارگانه؛شجاعت،عفت،حکمت،عدالت 7-توجه ویژه به عدالت از میان فضایل چهارگانه 8-پذیرش نظریه حد وسط ارسطویی سؤال از آنچه تاکنون در باب سعادت از منظر حکمای اسلامی و یونانی گفته شد،میتوان دریافت که همانندیهای فراوانی بین این دو گروه وجود دارد و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم حکمای مسلمان خمیر مایه اولیه بحثهای خود را در اخلاق فلسفی از جمله در بحث سعادت از یونانیان گرفتهاند."