چکیده:
سینما از طریق فیلم به نحوی جامعهء اطراف خود را به تصویر میکشد و در واقع گرایشهای روحی،روانی و ضمیر ناخودآگاه جمعی را منعکس میسازد.فیلمها با افشای نهادهای اجتماعی،اقتصادی و سیاسی یک جامعه روحیات یک دوران را مجسم میسازد. در این نوشتار با تکیه بر نظریهء کراکائر در عین مدنظر داشتن نظریهء ژان دووینیو و با روش نشانهشناسی در سطح تحلیل همنشینی و تحلیل جانشینی و بهرهگیری از استعارهها، نمادها و برخی رمزهای فنی به آشکارسازی نهادهای اجتماعی پرداخته شده است. بنابر یافتههای تحقیق این نهادها مخدوش و بیمار بوده و گرفتار تعارضات هنجاری و بیماریهایی چون دورویی،ریاکاری و فریبکاری هستند و صفات ناپسند،ناهنجاریها و کژرفتاریهای بسیاری را باعث میشوند و بستر مناسبی برای اجتماعی شدن و هویت یافتن نوجوانان و جوانان نیستند.تعارضات هنجاری و ریاکاری ناشی از آن در بزرگسالان،در نوجوانان و جوانان سرکشی و سرباززدن از هنجارهای اجتماعی را به دنبال دارد.
خلاصه ماشینی:
در غیاب عوالم و گروههای اجتماعی که میبایست و ممکن بود،تداعی از طریق آنها به شناخت و به واقعیت برسد،جوانهزده و کسب تجربه کرده و راه درست را طی نماید و از مخاطرات و مهلکهها در امان بماند،به یاری«و ان یکادی طلایی»که مادرش به گردنش میاندازد(نمادی معنوی برای حفظ از بلایا و شرها)،پاکی روحی و اخلاقی خودش و دوستی مهپاره زن کولی حاشیهنشین،استوار،آبدیده،فقیر اما شریف با همراهی یک پسر کمسنوسالش و یوسف که فردی شریف و سالم است و سر راه تداعی قرار گرفتهاند از مهلکهها میرهاند و در جریان دیدار با آیدین در انتهای شب که به یاری مهپاره و یوسف صورت میگیرد و شنیدن حرفهای واقعی و نه تخیلات....
خانم کشمیری،مادر امیرحسین که مسئول انجمن حمایت از زنان است،نهتنها به لحاظ مسئولیتش در نقش مادر امیرحسین و مادربزرگ بچهء ترانه مسئولیتش را انجام نمیدهد،بلکه به عنوان مسئول انجمن حمایت از زنان نیز هیچگونه نقش مثبت و مؤثری ندارد و آنجا که پای خودش،پسرش و منافعش در میان است با انکار ترانه و بچهاش دروغگویی،پنهانکاری و ریاکاری و تهمتزدن به ترانه و حتی با بهرهگیری از قانون و شرعیات نقشی غیرمسئولانه و کاملا در تعارض با مسئولیتهایش ایفا میکند در سکانسی که ترانه بعد از به دنیا آمدن فرزندش برای گرفتن شناسنامه به اسم پدر برای او به انجمن حمایت زنان نزد وی میرود،خانم کشمیری به او میگوید،از کجا بفهمیم که این دسته گل را پسر من به آب داده و زمانیکه ترانه در پی اقدامات قانونی از طریق دادگاه میخواهد که امیرحسین نمونهء آزمایش خونش را برای احراز هویت بچهء بهدنیا آمده به ایران بفرستد،خانم کشمیری ممانعت میکند و در سکانس دادگاه به همین منظور با ظاهری دلسوزانه،به آهستگی با گفتن مطالبی در مورد ترانه سعی در مخدوش کردن چهرهء ترانه و دعوی او دارد.