چکیده:
آیا توقع دست یابی به یک اجماع اخلاقی و وفاق بر سر ارزشها، معیارها و نگرشهای معین، برای جامعه جهانی در حال ظهور، یک توهم بزرگ و زیبا نیست؟ از آنجایی که همواره میان ملتها، فرهنگها و ادیان تفاوتهایی وجود دارد و نظر به گرایشهای معطوف به ابراز وجود فرهنگی، زبانی و دینی و حتی نظر به ملیت گرایی فرهنگی گسترده، تعصبات شدید زبانی و بنیادگرایی دینی، آیا اصولا اجماع اخلاقی در جهان امروز و در ابعاد جهانی، آن معنا و مفهوم پیدا میکند؟ آیا میتوان مدعی شد که دقیقا به دلیل همین وضعیت سخت و دشوار، یک اجماع اخلاقی جهانی ضرورت دارد؟ این مقال، به بازکاوی امکان وفاق و اجماع اخلاقی جهانی بر سر ارزشها و هنجارها در جهان امروز میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"No. 1, Winter 2011 اخلاق جهانی به مثابه بنیانی برای جامعه جهانی هانس کونگ / ترجمه و نقد سیدحسین شرفالدین 1 چکیده آیا توقع دست یابی به یک اجماع اخلاقی و وفاق بر سر ارزشها، معیارها و نگرشهای معین، برای جامعه جهانی در حال ظهور، یک توهم بزرگ و زیبا نیست؟ از آنجایی که همواره میان ملتها، فرهنگها و ادیان تفاوتهایی وجود دارد و نظر به گرایشهای معطوف به ابراز وجود فرهنگی، زبانی و دینی و حتی نظر به ملیت گرایی فرهنگی گسترده، تعصبات شدید زبانی و بنیادگرایی دینی، آیا اصولا اجماع اخلاقی در جهان امروز و در ابعاد جهانی، آن معنا و مفهوم پیدا میکند؟ آیا میتوان مدعی شد که دقیقا به دلیل همین وضعیت سخت و دشوار، یک اجماع اخلاقی جهانی ضرورت دارد؟ این مقال، به بازکاوی امکان وفاق و اجماع اخلاقی جهانی بر سر ارزشها و هنجارها در جهان امروز میپردازد.
سؤال از ذات و ماهیت این اخلاق بسیار مهمتر از سوال از واژه شناسی آن است: اینکه الزامات این سنخ اخلاق جهانی را چگونه میتوان در قالب مفاهیم عینی فرمول بندی کرد؟ قضاوتهای هنجاری عینی، بر چه پایهای شکل یافتهاند که مستمرا مورد نیاز زنان و مردان خواهند بود؟ آیا کسی میتواند با توسل به خرد انتقادی خود معیار، از صفرشروع کند؟ آیا سنتهای دینی و اخلاقی بزرگ بشری میتوانند کانونهای تماسی برای فرمول بندی یک اخلاق جهانی به دست دهند؟ 3.
328 سطوح قانونی و اخلاقی به روشنی از یکدیگر تمیز یافتهاند و این اعلامیه تأکید میکند که آنچه سازمان ملل در اعلامیه حقوق بشر خود و دو پیمان نامه مکمل آن اعلان کرده است، اعلامیه ادیان جهانی را از منظر مسئولیت انسانی تأیید کرده و عمق بخشیده است: درک کامل کرامت ذاتی شخص انسان، آزادی و برابری اصولا جدایی ناپذیر همه انسانها، همبستگی و وابستگی ضروری همه انسانها ـ چه به عنوان افراد و چه به عنوان جوامع ـ به یکدیگر."