چکیده:
بحث اهداف حکومت از مباحث مهم فلسفه سیاسی است. در این نوشتار، پس از تعیین مفهوم حکومت دینی، به مهمترین دیدگاهها در باب اهداف حکومت، اشاره شده است. برخلاف نظریة فیلسوفان مدرن، که وظیفة حکومت را ایجاد نظم و حد اکثر تأمین رفاه مادی مردم میدانند، فیلسوفان کلاسیک معتقدند که حکومت علاوه بر تأمین امنیت و عدالت، وظیفة تربیت مردم و هدایت آنان به سوی خیر و سعادت و زمینهسازی برای اکتساب فضایل انسانی را نیز به عهده دارند. تفاوت مهم حکومت دینی با حکومتهای غیر دینی آن است که حکومت دینی، افزون بر تأمین نیازهای مادی، بر توزیع عادلانه امکانات تأکید میورزد و به لحاظ توجه به فطرت و حقیقت انسان ارزشمدار است. از این رو، عدالت خواهی، هدایت و تربیت جامعه برای نیل به سعادت و خیر حقیقی و ملاحظة مصالح اخروی، از شاخصههای اصلی حکومت دینی است.
خلاصه ماشینی:
"در رویکرد برون دینی، با استناد به مبانی معرفتشناختی، جهانشناختی ویژة اسلام و اصول کلی آن، به حل این مسئله میپردازیم، یعنی از یک سو، به عوامل ضرورت بخش حکومت، مانند اجتماعی بودن حیات انسان، تزاحم نیازها و منافع افراد انسان در حیات جمعی توجه میشود و از سوی دیگر، جهان بینی ویژة اسلام لحاظ میگردد که براساس آن جهان آفریدة خدای حکیم است و انسان روح فنا ناپذیر دارد و به سبب داشتن اختیار میتواند با ارادة خود به سعادت نائل آید.
پس منظور از رویکرد برون دینی در این بحث آن است که بدون مراجعه به متون و نصوص دینی در باب حکومت و اهداف آن و پیش از توجه به سیره و سلوک زعمای دین، به صورت تحلیل عقلی و استنتاج پیشینی روشن شود که طبق نگرش خاص اسلام به انسان و جهان، چه نوع حکومتی مورد نیاز انسان است و واقعیتهای روحی و روانی، ابعاد فردی و اجتماعی زندگی آدمیان اقتضای چه نوع حکومتی را دارد.
(اعراف: 157) اگر در اندیشة لیبرالیسم والاترین هدف و اصل بنیادین در تنظیم روابط اجتماعی آزادی در عرصههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ است، و در نظریة سوسیالیستها، مهمترین اصل و آرمان برابری اقتصادی و کاستن از فاصله طبقاتی عنوان میشود، در مکتب اسلام غایت اصلی و کمال مطلوب، خدا محوری و وصول انسان به قرب حق است و آزادی و برابری باید در خدمت این هدف نهایی باشد."