چکیده:
بساطت ذات واجب ـ که در فلسفه با همین نام، و در کلام با نام «توحید احدی» از آن یاد میشود ـ از مباحث مهم الهیات بالمعنیالاخص است. نفی ترکیب از ذات الهی، به ویژه ترکیب از اجزای خارجی (اعم از اجزای مقداری و ماده و صورت) و اجزای حدی، مدعای این مقاله است که با تبیین دلایل ابنسینا، اثبات خواهد شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و مبتنی بر آثار ابنسینا و گاه، شارحان اوست. ابنسینا سه دلیل برای اثبات مدعا اقامه میکند؛ در یکی از دلایل، اجزای خارجی و در دو دلیل دیگر، اجزای حدی و ماهیت را از واجب نفی میکند، که با این نفی، انواع مختلفی از ترکیب نفی میشود.
خلاصه ماشینی:
"اما خواجه نصیرالدین طوسی برهان ابنسینا را به گونهای تقریر میکند که علاوه بر نفی اجزای مقداری و اجزای خارجی از واجب، ترکیب از ماهیت و وجود، و به تبع آن، ترکیب از کمال و نقص را نیز از واجب نفی میکند: و تقریرها فی هذا الکتاب ـ أن ذات واجبالوجود لو التأم من شیئین أو أشیاء ـ لیس و لا واحد منها بواجبالوجود ـ ثم حصل منها واجبالوجود ـ کالمرکب من العناصر البسیطة ـ أو کان واجبالوجود ذا ماهیة أخری ـ غیر الوجودالواجب اتصفت تلک الماهیة بوجوبالوجود ـ فصارت واجبالوجود ـ کالإنسان المتصف بالوحدة ـ الصائر بذلک واحدا کان الواحد من أجزائه ـ یعنی الماهیة المذکورة ـ أو کل واحد منها کالشیئین أو الأشیاء المذکورة ـ قبل واجبالوجود مقوما له هذا خلف ـ فواجبالوجود لاینقسم فی المعنی ـ إلی ماهیة و واجب وجود مثلاـولافیالکمإلیأجزاءمتشابهة.
از اینرو، همانگونه که پیشتر هم گفتیم، با نفی ماهیت از واجب اجزای ماهیت یعنی جنس و فصل و ماده و صورت عقلی نیز از خدا نفی میشود؛ بلکه باید گفت: نفی ماهیت، مستلزم نفی ماده و صورت خارجی نیز هست؛ زیرا اگر چیزی از ماده و صورت خارجی مرکب باشد، قطعا ماهیتی دارد که جنسش از ماده مذکور و فصلش از صورت مزبور انتزاع میشود.
او مدعی است: اگرچه واجبالوجود دارای ماهیت نباشد و اشتراک در معنای جنسی و نوعی با سایر اشیا نداشته باشد، ولی با وجودات ممکن هم مابهالاشتراک دارد و هم مابهالامتیاز؛ و این، مستلزم ترکیبی دیگر است غیر از ترکیب از جنس و فصل."