خلاصه ماشینی:
"وی با این که یکی از کارمندان مهم دولتی به شمار میآمد، هیچگاه از وظیفه اصلی خود به عنوان یک عالم دینی غافل نبود و همواره در گفتار و کردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت، چنانکه وقتی در پی مرگ «نکرومه» فرمانروای سوسیالیست کشور غنا قرار شد از سوی دولت مصر مجلس ترحیمی برای او در مسجد «عمر مکرم» ترتیب دهند، وی با این برنامه مخالفت کرد و سرانجام این مجلس را در کلیسای «شیرا» برگزار نمودند.
این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایهگذاری شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکی در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامی آغاز کرد.
هنگامی که امام خمینی فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر نمود، غزالی در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکی از جلسات با عدهای از علمای قاهره، آرزو کردم که ای کاش خداوند جرعهای از شجاعت امام خمینی را به تمام علمای اسلام عطا میکرد، زیرا وقتی که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهای علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردی بی شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنی پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینی ) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بیادب را صادر کرد» (گامی به سوی...
پس از بروز اختلاف بین غزالی و دولت انورسادات، وی به عربستان سفر کرد و از آنجا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکی از دانشگاههای وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخی از کتابهای خود را نیز در این مدت، تألیف نمود."