چکیده:
این مقاله تلاش بر این داشته است تا در برابر روشهای معمول کمی پژوهش در جامعهشناسی،نه به معرفی کامل نظام نامههای روشهای کیفی پژوهش در جامعهشناسی،بلکه تنها با نگاهی بر قسمتی از روش تحلیل موقعیت در آراء اروینگ گافمن،یکی از معروفترین نظریهپردازان پارادایم متقابل نمادی،برخی از ویژگیهای روش کیفی را در تحلیل کنش و موقعیت نشان دهد.سرانجام کاربست کلان این مدل در نمونهای تاریخی،یعنی مبارزهی انتخاباتی مک کین و اوباما،به تحلیل گزارده شده است.
خلاصه ماشینی:
"اما کنش متقابل کانونی3زمانی رخ میدهد که چندین کانون توجه در یک موقعیت درگیر شوند،مثلا اگر در همین مثال رانندهژی مورد بحث،همبودهای دیگری نیز به موقعیت به -------------- (1) Copresence -------------- (1) Unfocused -------------- (1) Focused پیوندند،مثلا از سویی خودروی ناجا مشاهده شود و از سویی خودروی دوست دیرینهای نیز از راه برسد،کنش متقابل،در نتیجهی تاثیری که از دیگر کانونهای مورد توجه دریافت میکند، میتواند بنابر تفسیر هرکدام از سه کانون تاثیرگذار،به صورتهای مختلفی تغییر و اصلاح شود.
یا در مثالی دیگر،معنای پرتاب سنگی که در چارچوب نخستی میتواند به طور طبیعی به مفهوم زدن سنگ به معنای آزار رسانیدن به کسی باشد،در چارچوب دومی دربسته و کلید شده و به معنای مثلا شوخی فهمیده میشود،یعنی منظور از پرتاب سنگ تنها این بوئده است که شخص مورد نظر فقط از جای خود ناگهان بپرد.
مک کین در این طرح مبارزاتی دقیقا به دستکاری مفاهیم سهگانهی اقتصادی و سیاسی یاد شده دست زد تا بتواند با استثمار موقعیت،یا فرصتهای بیرون زمانی و دست کاری در ساختهها،نظر عوام را متوجه خطر سوسیالیسم،رادیکالیسم و قدرت سیاه کند و با استفاده -------------- (1) Grackpot realism (2) Black power movement از این ترس سنتی،اختیار و کنترل اوضاع انتخاباتی را در دست گرفته و نظر عامه را از هواداری اوباما بازگرداند.
بنابراین،هر دو نامزد انتخاباتی سال 8002 آمریکا از سازوکار تحلیل موقعیت به شیوهی ساختهها استفاده کرده و در این ساختهها با دستکاری مفاهیم و جابهجایی یا انتقال چارچوبهای نخستی به چارچوبهای دومی،تلاش کردند تا موقعیت را به نفع خود مهار کنند: مک کین با شیوهی استثماری اوباما با شیوهی مهربانانه."