چکیده:
هدف اصلی این پژوهش ساخت و اجرای یک برنامه مداخله گری برای کاهش اختلال های برونی سازی شده، بر اساس متون دینی اسلام است. چگونگی و میزان اثربخشی این برنامه درمانی بر کودکان مبتلا به این اختلال، فرضیه این پژوهش را تشکیل می دهد. این پژوهش با توجه به دو مقوله فرهنگ ملی و بومی خانواده ها و همچنین مذهب آنها در فرایند درمانگری، الگوی جدیدی را معرفی کرده است تا اثربخشی این روش، بر اختلال های برونی سازی شده را بررسی کند. روش انجام این پژوهش از نوع طرح های «آزمایشی در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل» بود که در جامعه دانش آموزان پسر مقاطع چهارم و پنجم دبستان استان قم اجرا شد. پس از تحلیل داده ها، این نتایج به دست آمد که مداخله اسلامی ـ روان شناختی، در کاهش اختلال های برونی سازی شده تاثیر داشته و فرضیه پژوهش تایید شده است.
خلاصه ماشینی:
"در حقیقت، نگاه بنیادین در آن بخش این است که در بسیاری از موارد، لازم نیست به والدین روش و راهبرد برخورد با کودک را آموزش داد، بلکه سعی میشود با درونیسازی تعدادی از صفات کلیدی در فرد، به صورت خودکار اثر آن را در اعمال و رفتار وی مشاهده کرد برای مثال، صفت «صمیمیت» فقط با ابراز بعضی رفتارهای صمیمانه و ایفای نقش یک فرد مهربان نمیتواند محقق شود و دیر یا زود رفتارهای غیرصمیمانه بروز خواهد کرد، اما اگر معنا و مفهوم صمیمیت به فرد آموزش داده شد و فرد با این صفت و ویژگیهای آن به صورت ریشهای آشنا شد و انس گرفت، رفتارهای صمیمانه واقعی به آرامی در رفتارهای وی بروز خواهد کرد و با توجه به پایداری آن، رفتارها نیز پایدارتر خواهد بود.
نکته دوم اینکه با توجه به نتایج به دست آمده که نشاندهندة رابطه معنا دار بین مواجهههای مادران با مشکلات برونیسازیشده فرزندان است، باید اذعان کرد که این پژوهش نیز از جمله پژوهشهایی است که نظریة تأثیر تعامل والد ـ کودک بر اختلالهای برونیسازیشده فرزندان را مورد تأیید قرار میدهد و توانسته است از این تعامل برای کاهش اختلال کودکان مبتلا به این اختلال استفاده کند.
L, Emotional and Behavioral Problems of Young Children: Effective Interventions in the Preschool and Kindergarten Years, New York Guilford press, 2002."