چکیده:
با شکوفایی جریان عظیم «مدرنیسم» در قرن بیستم که همه حوزه های حیات بشری را تحت سیطره خویش قرار داد، در ادبیات نیز شاهد دگردیسی رمان و پیدایش شیوه های نوینی برای روایت داستان بودیم. اصطلاح استعاری «جریان سیال ذهن» که نخستین بار توسط «ویلیام جیمز» آمریکایی در حوزه علم روانشناسی مطرح شد، طی همین پروسه «مدرنیسم» وارد حوزه ادبیات داستانی شده، به شیوه ای مدرن به روایت رمان مبدل گشت. در قالب این مقاله کوشیده ایم پس از اشاره ای گذرا به ویژگی ها و مشخصه های «جریان سیال ذهن» با انتخاب داستان هایی از «مصطفی مستور» که آثارش بیشترین شباهت را به شیوه «جریان سیال ذهن» دارد، آنها را از منظر انطباق با معیارهای داستان «جریان سیال ذهن» مورد بررسی و نقد قرار دهیم. به بیان دیگر این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که می توان تعدادی از داستان های «مصطفی مستور» را – آنگونه که آیا برخی از منتقدین گفته اند- در مجموعه داستان های «جریان سیال ذهن» جای داد؟ در کنار آنچه به عنوان هدف غایی این مقاله عنوان شد، باید گفت که صفت «جریان سیال ذهن» به آن دسته از داستان ها اطلاق می شود که دارنده همه یا بخش اعظمی از ویژگی های «جریان سیال ذهن» باشد. بدین ترتیب نمونه های مستخرج و ارائه شده از داستان های مستور برای تک تک ویژگی های «جریان سیال ذهن» نه به معنای قطعیت انتساب آنها به این شیوه از داستان پردازی، بلکه کوششی است تا درصد وجود این ویژگی ها و شدت و ضعف آنها در داستان های مورد بررسی نشان داده شود
As the colossal movement of »modernism« in the 20th century bloomed، it dominated all aspects of human life. Literature too، faced a metamorphosis in the form of novel، and emergence of new ways in narration. The term »Stream of Consciousness« was first used by the American psychologist »William James« in psychology، then entered the field of literature and became one of the modern narrative techniques.
The present study has attempted to، first، give a brief description of the main features of the ‘stream of consciousness’، and then، investigate those features in some of the stories written by the contemporary modern Iranian writer، ‘Mostafa Mastoor’. In other words، the present paper tries to find the answer to the question of the possibility of classifying some of Mastoor’s stories under the title of “stream of consciousness”، as some critics believes.
It should be noted that the term ‘stream of consciousness’ is used for the stories having all or most of the features known for it. Therefore، the selected works of Mastoor's as samples do not mean that they are fully written under the rules of the ‘stream of consciousness’، rather، they aim at probing the strength of its effects in these works.
خلاصه ماشینی:
بدین معنی که در ذهن شخصیت یا شخصیتها مطالب و مسائلی است که هنوز به صورت گفتار تبلور نیافته است اما خواننده باید آنها را حس کند و یکی از فرقهای رمانهای روانی یا داستانهای روانشناسانه با شیوه روایتی جریان سیال ذهن در همین نکته است» (شمیسا، 1376: 172) در شیوه «جریان سیال ذهن»(2)، نویسنده به جای اینکه برشی طولی از زندگی انسان را انتخاب کند و حوادث آن را مبتنی بر نظم زمانی روایت کند، به عمق ذهن شخصیت فرو میرود و به ژرفای اندیشهها و خاطرات او نقب میزند.
3. بازنگری داستانهای «مصطفی مستور» از منظر انطباق با مبانی «جریان سیال ذهن» «مصطفی مستور [ذرتی پور] که در سال 1368 با چاپ اولین داستان کوتاهش به نام "آرزو"(3) در مجله کیان، خود را به عنوان یک داستان نویس مدرن مطرح کرد؛ متولد سال 1343 در اهواز و فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران و فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی میباشد» (میرعابدینی، 1386: 257) مستور، بعدها داستانهای کوتاه خود را در چهار مجموعه مستقل: "چند روایت معتبر"، "من دانای کل هستم"، "حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه" و "عشق روی پیاده رو"، به دست چاپ سپرد.
ما در طی سطور آتی خواهیم کوشید تا تکنیکهای داستاننویسی مستور را در قیاس با روش پذیرفته شده داستاننویسی جریان سیال ذهن، بررسی و مشخص کنیم که آیا میتوان داستانهای مصطفی مستور و یا حداقل، تعدادی از آنها را جزء این شیوه نوین داستاننویسی به حساب آورد؟ داستانهای برگزیده برای این بررسی، عبارتند از : «عشق روی پیاده رو»، «من گنجشک نیستم»، «استخوان خوک و دستهای جذامی»، «مصائب چند چاه عمیق»، «داستان مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت» و «کشتار» که در میان آثار «مصطفی مستور»، بیشترین پتانسیل را برای قرار گرفتن در مجموعة داستانهای «جریان سیال ذهن» دارا هستند.