چکیده:
مسئلهء ارادهء آزاد همانگونه که تحت تأثیرات علم است،از دین نیز متأثر است. دو نظریهء دینی«پیش آگاهی خطاناپذیر الهی»و«مشیت الهی»در معرض خطر تقدیر انگاری هستند.اگر خداوند هرچیزی که در آینده رخ خواهد داد،از جمله اعمال انسان،را میداند و همهچیز تحت کنترل ارادهء الهی است،پس چگونه ما به عنوان موجودات انسانی قادر خواهیم بود غیر از اعمال کنونی خود عمل کنیم؟ آزادی مستلزم این است که بتوانیم به گونهء دیگر عمل کنیم،اگر نتوانیم،پس آزاد نیستیم.در تاریخ فلسفه غرب،این مسئله بهطور گستردهای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.برخی از فیلسوفان به انکار علم پیشین الهی پرداختهاند،برخی ارادهء آزاد را یک توهم دانستهان و برخی نیز حکم به همسازی میان این دو کردهاند.در این مقاله،تقدیر انگاری و پاسخهای اندیشمندان غربی برای حل بررسی قرار میشود.
خلاصه ماشینی:
"اگر خداوند هرچیزی که در آینده رخ خواهد داد،از جمله اعمال انسان،را میداند و همهچیز تحت کنترل ارادهء الهی است،پس چگونه ما به عنوان موجودات انسانی قادر خواهیم بود غیر از اعمال کنونی خود عمل کنیم؟ آزادی مستلزم این است که بتوانیم به گونهء دیگر عمل کنیم،اگر نتوانیم،پس آزاد نیستیم.
نحوهء تعامل یک موجود بیزمان و لایتغیر با یک جهان زمانمند و متغیر و چگونگی وجود همزمان رویدادهای زمانی نزد خداوند از دیگر مشکلاتی است که این دیدگاه با آن مواجه بوده و باید پاسخی برای آن داشته باشد.
اما شاید سختترین چالش این دیدگاه این است که آیا اصلا با اسناد معرفت غیرزمانی به خداوند مسئله همسازی میان علم الهی و آزادی انسانی حل و فصل میشود؟فیلسوفان زیادی معتقدند همان مشکلی که در علم پیشین الهی وجود داشت در مورد علم ازلی خداوند نیز وجود دارد.
32 هرچند این پاسخ نیز مورد انتقادهایی قرار گرفته است ولی میتوان آن را به عنوان دیدگاه بهتر برگزید زیرا از سویی،برخلاف دیدگاه معتزله،فعلی بودن علم الهی را حفظ میکند و از سوی دیگر،تا حد زیادی خود را از ایرادات وارده مصون نگه میدارد.
او معتقد است این دیدگاه تنها کاری که میکند این است که قدرت انسان و علم خداوند را یکی از اسباب و علل انجام فعل قرار میدهد ولی از آنجا که قدرت انسانی در سلسلهء طولی علم و قدرت الهی قرار دارد نمیتواند مسئلهء اختیار انسانی را حل نماید(تفتازانی،ج 4،ص 132)."