چکیده:
بحت احتمال وقوع درگیری نظامی بین ایران و اسراییل گرچه محدود به شرایط حاضر نیست،اما تحولات سالهای اخیر موجب شده که این موضوع به صورت جدی از سوی تحلیگران نظامی-سیاسی مورد توجه قرار گیرد.در شرایط جدید حاکم بر این دو واحد،ایران در حلقه اول تهدیدات اسراییل قرار گرفته؛چرا که سازش اعراب و تلاشهای جهان عرب برای کاهش تنش با اسراییل موجب شده تا خطر آنها برای اسراییل کم رنگ گردد.همین تغییر در اولویتهای امنیتی اسراییل موجب شده تا سناریوی درگیری اسراییل و ایران از سوی برخی از تحلیلگران امری ممکن و جدی باشد.با این وجود همچنان ایران و اسراییل از درگیری با یکدیگر اجتناب میورزند.تمرکز مقاله بر این است تا با بررسی جنبههای مختلف این درگیری احتمالی،به چرایی عدم اقدام ایران و اسراییل علیه یکدیگر پاسخ گفته شود و به این منظور علاوه بر توجه به تواناییهای طرفین این درگیری به عواملی جدای از قدرت نظامی آنها که میتواند توجیه کننده این شرایط باشد،پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"از جمله این دلایل میتوان به نبود مرز مشترک میان ایران و اسراییل،نبود ظرفیت حمایت از ایران در مجموعه کشورهای همجوار با اسراییل و سطح پایین توان تهاجمی نیروهای مسلح ایران-به ویژه نیروی هوایی و نیروهای هوابرد به دلیل آسیبهایی که طی جنگ طولانی با عراق به آنها وارد شده بود-اشاره کرد اما وقوع حوادثی موجب شد تا شرایط جدیدی بر روابط دو کشور حاکم گردد؛شرایطی که سایه جنگ و یک رویارویی نظامی هرچند محدود بر آن سنگینی میکند.
سامانههای موشکی هاوک توسط ایالات متحده و طی سالهای پیش از انقلاب وارد ایران شدهاند،41به همین جهت آشکار است که با توجه به فناوری به کار گرفته شده در آنها در حال حاضر پاسخگوی تهدیدات جدید با فناوری برتر نیستند و از سوی دیگر به دلیل شناخت دقیق اسراییل از نقاط ضعف این سیستمها،آنها در دفاع از حریم هوایی ایران نیز کارامد نیستند.
دقت در توانایی نظامی ایران و اسراییل نشان میدهد که به ظاهر و براساس محاسبه کمی و کیفی نیروها و تجهیزات نظامی،موازنهای میان آنها برقرار نیست؛چرا که با در نظر گرفتن سلاحهای غیر متعارف اسراییل در کنار مجموعه تسلیحات متعارف پیشرفته آن میتوان گفت که این مجموعه نهتنها توانسته همپوشانی مناسبی با نقاط ضعف آن-نظیر نداشتن عمق استراتژیک یا جمعیت محدود-داشته باشد،بلکه آن را در موقعیتی ویژه و برتر نسبت به تمامی کشورهای خاورمیانه قرار داده است."