چکیده:
و مصر بویژه در دورهء موردنظر برپایهء منابع موجود خصوصا مکاتبات بین ایلخان و سلطان مملوک میپردازد. حکومت جوان و نیرومند مغول در آغاز راه جهانگشایی مبهوت چشمنوازیهای سرزمینهای آباد و مراکز مدنی دوردست آسیای غربی و شمال افریقا گردید.تسلط بر ایران،بین النهرین،شامات و مصر از جمله مهمترین اهداف مغو لان در پیشروی به طرف غرب بود.اگرچه در نخستین تهاجمات ویرانگر خود به سوی آسیای غربی و ایران و تکاپوهای بعدی پیشرفتهای نظامی مغول در ایران و بین النهرین تثبیت نگردید و فتح شامات و مصر نیز محقق نشد،اما در مهمترین اقدام نظامی امپراتوری و مغول جهت تحکیم فتوحات غربی پس از سرکوب کانونهای مقاومت در ایران و بین النهرین،ادامه پیشرویها تا شامات و مصر و تسلط بر حوزه مدیترانه در زمرهء برنامههای اصلی مأموریت هلاکو به سوی غرب قرار گرفت.تشکیل حکومت مقتدر ممالیک در مصر و تجدید نهاد خلافت عباسی در قاهره از جمله عوامل مهم در تغییر شرایط تاریخی در پایان دوران نخست حکومت ایلخانی بودند.بدینروی مناسبات با مصر به عنوان عرصهای مهم در روابط خارجی ایلخانان به سبب ارتباط تعاملی ویژه با تحو لات داخلی حکومت ایلخانی باید با تأمل در پارهای رویکردهای اساسی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد.این مقاله به سبب شرایط و پارهای ویژگیهای دوران ایلخانی بخصوص بروز جدی تعاملات عوامل خارجی و داخلی در دوران سلطنت احمد تگودار(683-681 هـ.ق)به رویکردهای اساسی در مناسبات ایلخانان
خلاصه ماشینی:
"(مستوفی،6531:92) بدینروی با چنین تفاوت نگرشی سلطان مملوک بخوبی میدانست تمایل ایلخان به دوستی بیشتر به سبب مشکلات داخلی است و اسلام آوردن او به معنی پایان درگیریها و رقابتهای سیاسی،نظامی و اقتصادی در روابط دوجانبه نیست،زیرا همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد سیاست توسعهطلبانهء ایلخانان به سوی غرب اگرچه در آغاز در چارچوب اهداف راهبردی دربار مرکزی و تصمیمات قوریلتای شاهزادگان و امرا و منافع ایشان و تضادهای اعتقادی و فرهنگی قابل تأمل بود،اما پس از بروز گسیختگیهای درونی امپراتوری،پیش گرفتن چنین سیاستی از سوی ایلخانان از منظر مقتضیات سرزمینی که بر آن فرمان میراندند یعنی ایران،قابل توجه بود.
دربار مرکزی مغول بود که عناصر اشرافی و امرای ایلی نیز برپایهء مسائل اقتصادی و منافع ویژهء سیاسی در تحو لات درونی حکومت ایلخانی بر آن پای میفشردند و دیگر اینکه پیروی ایلخانان از چنین سیاستی به سبب فرمانروایی بر قلمرو اصلی حکومتهای بزرگ ایرانی و مقتضیات ویژه سرزمینی و تاریخی طبیعی مینمود؛بدینروی تکاپوهای احمد تگودار برای نزدیکی با مصر متأثر از مسائل داخلی بود که نمیتوان آن را تابعی از همدینی از سلطان مملوک دانست زیرا در دوران سلاطین مسلمان ایلخانی پس از او تغییری اساسی در مناسبات با مصر پدید نیامد،با وجود همدینی تگودار با سلطان مملوک تلاشهای او برای برقراری روابط دوستانه به دلیل تفاوت نگرشها دربارهء نهاد خلافت عباسی در مناسبات فیما بین به عنوان عاملی مهم به لحاظ نظری و عملی در روابط حکومتهای مسلمان به نتیجهای نرسید."