چکیده:
این مقاله با ادعای نامعتبر بودن انتساب قول به اصالت ماهیت(با قرائت مشهور)و انکار اصالت وجود به شیخ اشراق،در دو فصل تنظیم گشته است.فصل نخست به بررسی ادلهء انکار اصالت وجود میپردازد که از کتب شیخ اشراق نقل میشود.فصل دوم به بررسی نظریاتی از او میپردازد که لازمه آن قول به اصالت ماهیت دانسته شده است.در هردو فصل باارائه قرائن و مستنداتی روشن میشود که انتساب مذکور قابل نبوده است و ادله و نظریات شیخ اشراق بر اصالت ماهیت با تفسیر رایج،در مقابل اصالت حقیقت وجود،دلالت ندارد.
خلاصه ماشینی:
"(از این سخنان شیخ اشراق روشن میشود که کلمه ماهیت در معنایی مشکک به کار رفته است که دارای درجات قوی و ضعیف است و تمایز نفس از مبادی عالیهء آن از جمله واجب تعالی به تشکیک و اختلاف طولی است) ب)سهروردی در پاسخ به این اشکال که شما قبلا(در کتاب تلویحات)نفس را وجود صرف دانستید و اینک برای او ماهیتی بسیط قائل هستید،میگوید:«انما اردنا«الموجود عند نفسه»و هو الحی إذ ذلک من خاصیة الحی،فإن غیر الحی لا یوجد عندة شیء سواء کان نفسه او غیره و لو لا الحی ما تحقق مفهوم الوجود نفسه،اما ان یکون الوجود ماهیة عینیة،فلا!»63پس مراد از وجود محض،آن چیزی است که وجودش نزد خودش حاضر است که این حضور از خصوصیات حیات است؛چراکه برای غیر حی«حضوری»متصور نیست.
در نهایت باید چنین گفت:اگرچه شیخ اشراق از اینکه کلمه«وجود»را مورد هویت خارجی،حقیقت واجب تعالی و حقیقت نفس استفاده نماید پرهیز مینمود-مخصوصا باتوجه به آثاری مانند مقاومات،مطارحات و حکمة الاشراق- (و شاید این پرهیز به خاطر همان نزاع ایشان با مشایین دربارهء معقولات ثانیه و از آن جمله«وجود»باشد)لکن ایشان برای حقیقت و هویت خارجی صفاتی را قائل هستند که بههیچوجه قابل تطبیق بر ماهیت اصطلاحای نیست؛لذا او را نمیتوان قائل به همان اصالت ماهیتی دانست که در حکمت متعالیه و در مقابل اصالت وجود،مردود شمرده شده است."