چکیده:
اصل ولایت از مهمترین محورهای تصوف اسلامی است. نیاز سالک به ارشاد و هدایت شیخی کامل و ولیی مکمل در پیمودن مسیر دشوار سلوک، گردنههای مخوف و وادیهای هولناک آن پیوسته در کتابهای تعلیمی منثور و منظوم تصوف مورد تأکید بوده است. در این میان نمیتوان نقش مؤثر امهات کتب نثر صوفیانه از جمله التعرف، کشفالمحجوب و مصباحالهدایه را نادیده گرفت. التعرف از جمله آثار صوفیه است که در اوایل قرن چهارم ـ یعنی قرنی طلایی که تصوف در آن به کمال علمی و فنی خود نزدیک میشد ـ در نهایت ایجاز اما به شکلی دقیق و با دلیل و برهان به تحکیم اصول عقاید صوفیان میپردازد؛ کشفالمحجوب نیز پس از شرح تعرف مستملی بخاری نخستین کتاب به زبان فارسی در تصوف است و از این حیث در میان کتابهای صوفیه از اهمیتی بسزا برخوردار است، ضمن این که هجویری در این کتاب، به گونهای همهجانبه و مستوفیٰٰ به موضوعاتی از جمله ولایت میپردازد که در حال و هوای تصوف روزگار او مطرح بود؛ مصباحالهدایه نیز در تصوف و اخلاق در میان آثار فارسی قرن هفتم به بعد ممتاز و منحصر به فرد است. بررسی نظریات مؤلفان این سه اثر مهم در باب ولایت میتواند تا حدود زیادی نشاندهندة عقاید رایج در این زمینه، در سه مقطع زمانی متفاوت، یعنی قرنهای چهارم، پنجم و هفتم باشد و از آنجا که این کتابها، قطعا از آثار قبل یا همعصر خود بهره جسته و بر آثار بعد از خود نیز تأثیرگذار بودهاند، بررسی آنها میتواند مبین عقاید کلی پیرامون مسئلة مهم ولایت در تصوف اسلامی باشد.
The noble principle of «saint–ship» is one of the most important aspects of Islamic Sufism.The prose and poetic books written by suphies emphasized that a disciple needs to follow the guidance and instructions of a wise sheikh in order to have the frightening valleys and dark ways behind him. Meanwhile it is impossible to ignore the key role of the most important Sufism prose books such as Att’aarrof، Kashf–ul–Mahjub and Mesbah-ul-Hedaya. Att’aarof is one of the primary works of Sufism which reinforced the beliefs of sufists in the very beginning of the fourth century very briefly but in as exact a way as possible and with good reasoning – this was the golden age in which Sufism was approaching its scientific and technical ultimate; Kashf-ul-Mahjub followed by Sharh-e-T’aarrof by Mostamali Bokhari is the first book written in Persian on Sufism which is considered as a work of great importance among sufist books. Also Hojviri in a complete and detailed way addresses the issues including the issue of «saint–ship» which was typical of the tassavof discussions then. Misbah-ul-Hidaya is also unique in terms of Sufism and morality among Persian works of 7th century. Examining the ideas of 3 authors regarding «saint-ship» can، to a large extent، represent the common ideas in this field during different eras، that is، fourth، fifth and seventh centuries. Studying these books can yield a good sample representing the general ideas about the issue of «saint-ship» in Islamic Sufism، since these 3 books have certainly taken advantage of their previous or contemporary works and had also influenced the works after themselves.
خلاصه ماشینی:
"قبل از کلابادی حکیم ترمذی ـ بیآنکه ولایت را به دو نوع مذکور تقسیم کند ـ در یکی از تقسیمبندیهایش از اولیا، ایشان را به دو دستة ولی حق الله و ولی الله حقا تقسیم کرده بود (ترمذی، 1965: 117) که با توجه به خصوصیاتی که برای هر یک از آنها بیان میکند، میتوان گفت همان ولی صاحب ولایت عامه و خاصه مد نظر اوست؛ اما ظاهرا کلابادی اول کسی است که این نوع تقسیمبندی را از ولایت ارائه میدهد.
فهمیدن این که این صوفیان افراطی چه کسانی هستند، بنا به دلایل متعدد کار آسانی نیست؛ زیرا یا اصلا اسمی از آنها در کتابها برده نمیشود و تنها به همین اکتفا میکنند که بگویند برخی از اهل ظاهر یا ملاحده یا کفار چنین عقیدهای دارند، یا اگر از برخی چون عامر بن عبد قیس، ریاح بن عمرو القیسی (م 180) و احمد بن ابی الحواری (م 230) نام میبرند، در منابع دست اول نزدیک به زمان ایشان حرفی در باب این گونه عقایدشان نیست و تنها به زهد، پرهیز و ریاضتکشی بسیار وصف شدهاند، یا اگر در یکی دو منبع به شکل استثنا حرفی از این نوع عقاید آنها پیدا کنید، خواهید دید آنچه در این خصوص آمده، در همان منبع یا منابع دیگر نقض میشود.
نتیجهگیری بهطور کلی، فرق مهمی که التعرف و کشفالمحجوب نسبت به مصباحالهدایه دارند، این است که مؤلفان دو کتاب اول در خصوص ولایت و مسایل مرتبط با آن، مثل کرامات و اولیا، به شکلی مستقل در بخشهایی جداگانه و تحت عناوینی مستقل بحث میکنند، اما عزالدین محمود به صورتی پراکنده، بیشتر هم پیرامون اوصاف اولیا، کرامات، تفضیل نبی بر ولی و رابطة مرید و مراد سخن میگوید."