چکیده:
این مقاله به بررسی آراء عزیز نسفی(تولد احتمالی در 596هـ.ق)یکی از عرفا و فلاسفهی قرن هفتم هجری میپردازد که در تلفیق عرفان و فلسفه در ایران بسیار مؤثر بود.وی علاوه بر طرح ایدهی مراتبی بودن معرفت،مفهوم حکومت جوهری را نیز مطرح کرد که بعدها در مکتب اصفهان تداوم یافت.این مقاله نشان میدهد که چگونه تفکر عزیز نسفی به تأسیس اندیشهی سیاسی بر مبنای اندیشهی عرفانی در ایران منجر شد.چنین مینماید که این جریان در ایران تداوم یافت و به جریانی مسلط تبدیل شد.اندیشهی سیاسی نسفی را میتوان اندیشهی سیاسی عرفانی نامید و بدینترتیب مقاله حاضر به بررسی وجوه تأثیرپذیری اندیشهی سیاسی ایرانی از آراء عرفانی نسفی دربارهی امر سیاست میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"نوع مطلوب سیاست برای نسفی این است که مرد سیاسی که به کمال نیز رسیده است،باید هم از دانایی و هم از توانایی برخوردار باشد: ای درویش!انسان کامل سر عالم است،و قطب عالم است،از جهت آنکه به علم،محیط عالم است،هریک را به جای خود میدارند و میبینند.
و این سخن به غایت بر اصل است،از جهت آنکه کسی را که خود را تمام نکرده است،دیگران را چگونه تمام کند؟و اگر کسی خود را راست نکرده است،دیگران را چون راست گرداند؟(نسفی،1384:150) همچنین در این عبارت نسفی نشان میدهد که پیشوائی مردم باید شامل خصائص روحانی نیز باشد و در واقع چنین کسی پیشوای اصلی مردم است،در غیر این صورت تلاشهای فردی که دارای ویژگی مزبور نیست به نتیجه نمیرسد.
از این جمله نسفی میتوان کاملا فهمید که چه نوعی حکومتی را مطلوب میشمارد؛نسفی حاکمی را که تابع انسان کامل نیست،فردی میداند که بر راه خلاف زندگی میکند و از این جهت نشان میدهد که نوع درست نظم سیاسی در نظر وی، آنگاه است که قدرت تابع دانش انسان کامل(دانش شهودی)باشد(نسفی،همان:452).
حاکم نسفی باید (1)نسفی راحت رساندن و خدمت کردن به مردم را تا بدان حد مهم میداند که در تعریف تصوف گفته است:«تصوف خدمت است بیمنت»(نسفی،1344:20) کسی باشد که«با خلق عالم به یکباره به صلح باشد،و به نظر شفقت و مرحمت در همه نگاه کند،و مدد و معاونت از هیچکس دریغ ندارد و هیچکس را به گمراهی و بیراهی نسبت نکند و همه را در راه خدای داند و همه را روی در خدای بیند»(نسفی،همان:107)اما در اغلب موارد چنین نمیشود."