چکیده:
میردامـاد بــرای رفـع اخــتلاف بــین متکلمــان و فیلســوفان ، نظریــه
«حدوث دهری» را ابداع کرد. وی با طرح این مطلب که ما سه وعاء زمان ، دهر و سرمد داریم و خداوند با تمام صفات و ویژگیهای خـود در وعـاء سرمد قرار دارد، نه در وعاء زمـان و دهـر، بـر آن داشـت تـا مشـکل پیش آمده در مساله حدوث و قدم عالم را حل نماید. اگرچـه گروهـی از حکما از نظریه او دفاع کردند، بسیاری از آنان به عنوان مخـالف ، نظریـه این فیلسوف متاله را نقد نموده اند. در این نوشتار برآنیم تا نگـاهی بـه دیدگاه برخی از مخالفان انداخته ، اندیشه این حکیم را نقد کنـیم ؛ زیـرا معتقدیم میرداماد سعی وافری در این زمینه داشته اسـت ؛ ولـی هنـوز مشکل حل نشده و این نظریه درحقیقت همان حدوث ذاتـی یـا امـری شبیه به آن ، اما با اسم دیگر است .
خلاصه ماشینی:
"1(آشتیانی،8731:55) در اینجا دو نکته را متذکر میشویم: اولا،محقق داماد همین جواب را با عبارات مختلف و لغات متفن و احیانا نامأنوس تکرار کرده است و نبودن نظام جملی عالم را در مرتبه وجود حق،دلیل بر حدوث آن دانسته و مع ذلک معتقد است قطع فیض و انقطاع جود از حق محال است و بین حدوث نظام جعلی و عدم انقطاع فیض جمع نموده است و چون فیلسوف،تابع برهان و عقل است و نمیتواند مثل متکلمان،معتقد به انقطاع فیض شود،از اقرار به قدم وجود حقایق دهری مفری ندارد؛زیرا عروض عدم بهحسب خارج در نفس وعای دهر-به نحوی که انقطاع فیض و قطع وجود از حقایق دهری در متن وجود مخصوص به خود آنها که بهحسب ذات از وجود سرمدی تأخر دارند، جائز باشد-محال است؛ولی وجود دهری برای آنها همیشه ثابت است غیر این صورت.
وی ابتدا به استناد میر داماد از عبارات شیخ الرئیس بر حدوث دهری خرده میگیرد و عبارات وی را فقط مشعر به حدوث ذاتی میداند: قول او که میگوید:معلول ذاتا دارای لیس بوده،از طرف علت خود،ایس دریافت میکند اشاره دارد به حدوث ذاتی که شامل همه ممکنات میباشد،نه حدوث دهری[لیس به جای عدم و ایس به جای وجود به کار رفته است:اما معنایی خاص دارند که در جای خود بحث شده است]1 او در ادامه سخنان خود تصریح دارد که سبق عدم برای ممکن در مرتبه علتش، عدم بسیط است،نه تحققی که برای آن سلب باشد و لذا اگرچه ماهیت ممکن از ناحیه علتش وجود(أیس)مییابد و از ناحیه عدم علتش معدوم است،مرتبه اصل ماهیت او در تأمل عقلی و تحلیل حدوث معتبر است،نه مرتبط اضافه او به علت."