چکیده:
گزارش برنامه توسعه ملل متحد در سال 1994،امنیت انسانی را به صورت شرایط و وضعیتی تعریف میکند که در آن مردم از قیدوبندها و فشارهای روحی و روانی که توسعه انسانی را محاصر و در بند کشیده است،رها گردند. مقاله حاضر به این پرسش میپردازد که چرا این مفهوم در این زمان به متن و مرکز مطالعات امنیتی وارد شد و کدام اهداف نظری و عملی را در این رشته مطالعاتی برآورده میسازد؟دیگر پرسش مطرح در مقاله این است که مفهوم امنیت انسانی چه اهدافی دارد و آیا این اهداف مفید و مثمرثمرند؟مقاله،در ادامه به نسبت میان امنیت انسان محور و امنیت دولت محور میپردازد.در این خصوص،نویسنده معتقد است مفهوم امنیت انسانی نشان میدهد واقعگرایی،به عنوان دیدگاه حاکم دولت محور امنیت،لازم ولی ناکافی است و نباید نظریه و فهم مسلط از امنیت باشد.امنیت انسانی، واقعگرایی را ملزم میسازد توضیح دهد اگر دولت ابزاری برای تأمین امنیت مردم نیست،چرا باید موضوع مرجع امنیت باشد؟
The report of the UN Development Program (UNDP) in 1994 describes human security as a situation in which the people are free of any pressures and restrictions surrounding human development.
This survey considers the questions that why the concept of human security enters into the security related texts and research circles. It also raises another question regarding the aims of the concept and its usefulness. Finally the paper concludes with discussing the link between human oriented and state oriented security.
For the author of this paper، the concept of human security demonstrates that it is not enough to limit the analyses to merely realism، as the dominant paradigm in the context of state oriented security، but this concept calls for Realism to explain that when state is not a tool of security، why we should assume it as the reference of security?
خلاصه ماشینی:
در این خصوص،نویسنده معتقد است مفهوم امنیت انسانی نشان میدهد واقعگرایی،به عنوان دیدگاه حاکم دولت محور امنیت،لازم ولی ناکافی است و نباید نظریه و فهم مسلط از امنیت باشد.
در اینجا، طرح این پرسش مفید است که چرا این مفهوم در این زمان به متن و مرکز مطالعات امنیتی وارد شد و چه اهداف نظری و عملی در این رشته مطالعاتی را برآورده میسازد؟نکتهای که در مورد این مفهوم باید به خاطر سپرد آن است که مفاهیم نیز مانند نظریهها برای تأمین اهداف خاصی (به تصویر صفحه مراجعه شود)پردازش میشوند و بعضی از آنها بهتر از دیگران این اهداف را برآورده میسازند.
نخست اینکه،اختلافنظرهای عمدهای بین مکاتب و نحلههای مختلف امنیت انسانی وجود دارد که سؤالات متعددی را در مورد چشمانداز آن به عنوان چارچوبی برای به چالش کشیدن دیدگاه و استدلال مسلط را طرح میکند.
اول اینکه،چون بعضی دولتها،خودسرانه،رفتار نامناسب و ناپسندی با مردم خود دارند به این معنا نیست که همه دولتها باید به عنوان بازیگر کنار گذاشته شوند و کلیه مواضع و دیدگاههای دولت محور بر ضد امنیت انسانی عمل میکنند.
این مناظره و مجادلهای است که بین طرفداران دیدگاه دولت محور و نحلههای امنیت انسانی و همچنین،بین خود این نحلهها صورت میگیرد.
صرفنظر از نگرانیها و علایق منتقدین نقش دولت،شکی نیست دولتهایی که به صورت مناسب رفتار میکنند،از جمله بازیگران اجتنابناپذیرند؛حد اقل به این علت که ارتش و نیروی پلیس مداخلهگر،از جمله در چارچوب نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل معروف به کلاه آبیها،از دارایی و منابع انسانی کافی برای تأمین امنیت فوری در برابر خشونت برخوردار خواهند بود.