خلاصه ماشینی:
"سوارز کمک حسابدار،یا به عبارتی«فرناندو پسوآ» در پارهی دوم«کتاب دلواپسی»در بخشی از یک مقاله،دربارهی موقعیت جهانی و روزگارزاده شدنش،به شکل نمادینی،اینگونه میگوید: «نسلی که من به آن تعلق دارم،تازاده شد،جهانی را پیش روی خود دید که به مردم شجاع،فکور،اما بدون پشتیبان تعلق داشت.
با این همه،چیزی به نام «دلواپسی»میتواند دغدغهی همه کسانی باشد که جهان را بهگونهای دیگر میبینند و حتی نشان میدهند،از پسوآ،در ایران تاکنون دو کتاب به چاب رسیده است.
کجا را برای زیستن دوست دارید؟ هرجایی که آرامش و عشق در آن باشد.
غایت تصور شما از خوشبختی چیست؟ خوشبختی،همیشه در کنار ما آدمهاست، فقط باید چشممان باز باشد و آن را ببینم.
یک واقعهی نظامی که بیش از وقایع دیگر تحسین شما را برانگیخته است؟ وقایع نظامی را دوست هم ندارم،چه رسد به اینکه تحسینشان کنم.
پیام شما به دیگران چیست؟ تا زندهایم،دیگران را دوست بداریم و اجازه بدهیم دوستمان داشته باشند."