چکیده:
ظهور مغولان در شرق و استمرار جنگهای صلیبی در غرب جهان اسلام زمینه را برای فعالیت اقلیتهای مذهبی فراهم آورد.مسیحیان،به عنوان یک اقلیت قابل توجه در قلمرو جغرافیایی ایران و پیوند آنان با سرزمینهای ارمنستان و گرجستان،اهمیت ویژهای پیدا کردند. بررسی چگونگی روابط مسیجیان وایلخانان،از یک سو،و سیاستهای حکومتهای مسیحی گرجستان و ارمنستان،از دیگر سو،نگارنده را بر آن داشت تا با تفحص در این روابط به بررسی بیشتری پیرامون اهمیت اقلیت مذهبی مسیحی در تایرخ ایران عصر غول بپردازد.این مقاله روابط ایلخانان و مسیحیان(از هلاکو تا آغاز عصر غازان)و سیاستهای مذهبی ایلخانان در قبال اقلیتها را مورد بررسی قرار میدهد؛که نشان میدهد هلاکو با مسیحیان روابط دوستانهتری داشته و از آنان در پیشبرد مقاصد خود بهره میبرده است و همچنین سایر ایلخانان نیز،به تناسب توانایی خود،در روابط خویش با خارج از ایران،همواره مسیحیان را مدنظر داشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"1آذربایجان و کردستان دو ایالتی بودند که جمعیتهای ارمنی و گرجی نسطوری و یعقوبی-هر دو-در آنها سکونت داشتند اما، در شرق،تنها مسیحیان نسطوری وجود داشتند(میلونه،ص 16-06)؛از این رو، تعدد فرقههای مسیحی غرب برای مغولان از اهمیت بیشتری برخوردار بود.
راهبان مغولی قویبلای(رابان صومه و ماریهبالاها)،که هدف آنان جلب اطمینان جهان صلیبی علیه مقاومت شامات و مصر بود،به علت جنگهای کردستان-که بین سلطان جلال الدین خوارزمشاه و حکم محلی جریان داشت-نتوانستند خود را به اورشلیم و از آنجا به اروپا برساننند؛از این رو،در ایران متوقف شدند ویکی از آنان،به نام مارک یا مارکوس،به ریاست تمام مسیحیان نسطوری شرق(از چین تا فلسطین و مغرب و سیبری و سیلان)برگزیده شد و بر وی نام ماریهبالاها(به معنی خداداد)گذاشته شد و راهب دیگر(رابان صومه)به سفارت رهبر نسطوریان شرق و ایلخانان ایران نزد پاپ و شاهان بیزانس،فرانسه و انگلستان برگزیده شد.
بایدو حسن نیت و عطوفت سرشاری نسبت به عیسویان ابراز میداشت و در مجلس و محضر شاهزاده خانم یونانی (زوجهء آباقا خان)نسبت به مسیحیان حسن عقیدتی کسب نموده بود و به آنان اجازه داد که کلیساهایی در قلمرو سلطنت او بسازند و ناقوسها را به صدا در آورند و حتی به آنان میگفت که وی نیز به دین مسیح(ع)در آمده و صلیبی به گردن خود میآویخت (گروسه،ص 71-616)؛اگر چه برای خوشایند مسلمین پسرش را به نماز میفرستاد.
ارمنستان و گرجستان نیز با در پیش گرفتن سیاستهای خصمانهای علیه جهان اسلام،با ایلخانان مغول در تهاجم به سرزمینهای اسلامی همراهی زیادی نشان دادند اما،زمانی که برخی از سرداران مغول- نظیر امیر نوروز-به اسلام گرویدند و زمینههای اسلام آوردن غازان را مهیا کردند، سیاست مذهبی مغولان ایران تغییر کرد."