چکیده:
یعتبر کتاب ابوعبیدة «مجاز القرآن» من اولی الآثار التی کتبت فی البحث و الدفاع
عن أسلوب القرآن و أدبه ویلی ذلک کتابا معانی القرآن و تأویل مشکل القرآن للفراء و
ابنقتیبة علی التوالی و ذلک فی القرن الأول و بدایات القرن الرابع الهجریین، و قد
لفت کل من هذه الکتب الثلاثة انظار القراء الی ما فی القرآن من نظم و موسیقی و
کنایات و أستعارات وما الی ذلک ... و کان البناء اللغوی الجمیل للقرآن بخصائصه منذ
القرن الثانی علی أقل تقدیر یوصف بتعابیر مختلفة منها النظم. و فی القرون التالیة
ظهرت آراء و نظریات اکثر رجحانا وجدة حول استخدام السجع فی القرآن و الفواصل
القرآنیه و أثر استخدام الکنایات و الأستعارات و غیرذلک، کان من ضمن أصحابها أفراد
کعبد القاهر الجرجانی فی القرنین الخامس و السادس الهجریین. و فی العصر الحاضر أبدی
کل من سید قطب و زغلول و محمد عبده و الطالقانی و بازرجان و غیرهم نظریات حدیثة فی
مجالی التحدید و التمثیل عن طریق التخیل و التجسید أشار کل منها بنحو الی العلاقة
الوثیقة القائمة بین الأصوات و المعانی الخاصة بالکمات و العبارات. و تشتمل هذه
المقالة علی الجمع بین هذه النظریات و الأراء، و علی النحو الأعم الموسیقی الظاهرة
و الباطنة الناجمة عن الربط بین الصوت و المعنی.
خلاصه ماشینی:
"الفاظ و حروف قرآن به گونهای است که نمیتوان هیچ یک از آنها را برداشت و به دلیلی جایگزین کرد، بهطوری که در معانی تغییری بهوجود نیاید، بلکه هر صدا و حرکت و کشیدگی آوایی در قرآن چنین اعجاز بیانی را دارا نیست (بنتالشاطی 1391: 265) و موسیقی و تأثیر کلام تنها در عبارات منسجم و هماهنگ مخفی شده است.
قرآن کریم با عبارات کوتاه معانی بلندی در بردارد که در اعماق دل آدمی نفوذ میکند و روح را سرشار از اعجاب و حیرت میسازد و افکار و عقول را در برابر خود به تعظیم وا میدارد و با تکرار مطالعه آن، معانی و مفاهیم تازهای در هر بار برای خواننده حاصل میشود و زیبایی الفاظ و جملههای دلانگیزش در قالب معانی پر مغز، گواهی میدهد که از مبدئی مافوق افکار انسانی سرچشمه گرفته است، ولی در کلام دانشمندان بشر تا این پایه کیفیت رسایی الفاظ و تمامی معانی و تناسب بین اجزاء کلام و مفاهیم آن وجود ندارد (بیگلری، بی.
النتیجة قرآن با تألیف عبارات و گزینش واژهها و انسجام دادن به مجموع آنها، به قسمی که سخن به کمال فصاحت خود برسد، و موسیقی حاصله از انتخاب کلمات و نحوه ترتیب دادن آنها به طرزی خاص که در همه جای قرآن چشمگیر باشد و ارتباط اسلوب قرآنی و موسیقی کلام با مقتضای کلام و مقصود و جو خاص هر موضوع و تناسب و تسلسل معنوی میان قرآن و نحوه انتقال از غرضی به غرض دیگر به شدت در جانها اثر میگذارد و در حقیقت نوعی دیگر از اعجاز را به ما مینمایاند که همان اعجاز بیانی است که بشر را از خلق چنین اثری عاجز کرده است؛ اعجازی که در پس آن هدایت و کمال انسانی قرار دارد."