چکیده:
پیچیدهای مانند گلستان در یک مقاله،گزیدههایی از این اثر به عنوان بخشهایی مهم،مورد بررسی قرار میگیرند.حداقل،چهار مدل تفسیری برای گلستان قابل تأمل است.این مدلها،مستقیم،انعکاسی،مخاطب- محور و ترکیبی هستند.دیدگاههای روان تحلیلی به گلستان نیز میتوانند متمرکز بر محتواها یا فرایندهای قابل دستیابی در آن باشد.همچنین، میتوان هریک از بابها را تحلیل موضوعی کرد.دستیابی به تحلیلهایی از کل کتاب،کار بسیار دشوار،اما ارزشمندی است.اساس گلستان بر چشمانداز به زندگی استوار است که حضور پدیدهی مرگ در آن بسیار پررنگ است.بهطور کلی،میتوان مفاهیم مهمی مانند انحلال تعارضهای روان شناختی یا تحول روان شناختی را از خلال این کتاب دریافت. همراه با جستوجوی درک عمیق متون ادبی و فهم اهدافی که پدید آورندهگان آنها دنبال کردهاند،بررسی متون ادبی با هدف افزایش شناخت عوامل مؤثر در شکلگیری آن(از جمله،عوامل اجتماعی، فرهنگی،سیاسی،اقتصادی،بین شخصی و عوامل درونی یا روان شناختی)،بهطور روز افزونی مورد توجه قرار گرفته است که مبین ارزش فزایندهی آنهاست.بررسی روانپوشی آثار ادبی،مورد رغبت بسیاری از محققان است.اما در ادبیات فارسی،شاید بیشترین بررسی از این نوع،با استناد به آثار یونگ انجام گرفته است.درصورتیکه بررسی روان تحلیلی متون ادبی،به گسترهی بسیار وسیعتری از یافتههای بالینی روانشناسان تحلیلگر اشاره دارد. پژوهش حاضر از زوایای دیگری به تحلیل روان پویشی گلستان سعدی،به عنوان یک اثر معروف در ادبیات فارسی،پرداخته است.با توجه به دشواری قرار دادن گسترهی وسیع تحلیل اثر ادبی ظریف و
خلاصه ماشینی:
"مجلهی بوستان ادب دوره دوم،شماره سوم،پاییز 9831،پیاپی 95/1 (مجله علوم اجتماعی و انسانی سابق) بررسی گلستان سعدی با تکیه بر یافتههای روان تحلیلگری دکتر فاتح رحمانی*دکتر محمدهادی مرادی**دکتر فرزین رضاعی* دانشگاه کردستان دانشگاه علامه طباطبایی دانشگاه علوم پزشکی کردستان چکیده همراه با جستوجوی درک عمیق متون ادبی و فهم اهدافی که پدید آورندهگان آنها دنبال کردهاند،بررسی متون ادبی با هدف افزایش شناخت عوامل مؤثر در شکلگیری آن(از جمله،عوامل اجتماعی، فرهنگی،سیاسی،اقتصادی،بین شخصی و عوامل درونی یا روان شناختی)،بهطور روز افزونی مورد توجه قرار گرفته است که مبین ارزش فزایندهی آنهاست.
اما اگر مخاطب این حکایت پادشاه باشد،این داستان،بیش از اینکه توصیهای ضداخلاقی به اطرافیان پادشاه باشد-که در گلستان بهطور مکرر چنین دیدگاههایی نفی شده است- بیان واقعیتی تلخ به پادشاه است؛زیرا وی ممکن است دریابد که تأییدهای مداوم سخنان وی،به معنای درست پنداشتن آنها از سوی دیگران نیست؛بلکه ممکن است در بسیاری از موارد،نادرستی آنها محرز باشد.
چند مورد از این قواعد،نقل میشود: *لزوم تعیین فضای هیجانی حاکم بر نوشته،آغاز،فرایند و سرانجام آن(که بیانگر چگونگی تعامل فرد با موضوع است)؛ *لزوم تعیین تعارضهای موجود در متن و واکنش نویسنده(اجتناب از تعارضها،سعی در حل نمادی آنها یا تمرکز بر تعارضهای غیر قابل حل)؛ *توجه به نقش ابزاری رخدادها و موقعیتها برای توجیه واکنشهای عاطفی و سرانجام تدوین شده در راستای احساسهای نویسنده؛ *الگوی روابط بین شخصی (Interpersonal) و طرز به تصویر کشیدن آن در حکایتها."